نویسنده: دکتر غلامرضا وطن دوست / انتشارات: موسسه خدمات فرهنگی رسا
بزرگی دکتر مصدق و کینه بیحد و مرز غارتگران جهانی و وابستگان داخلی آنان نسبت به او و نهضت ملی ایران که پس از ۲۸ ماه افتخارآفرین و طوفانی، در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به کودتای انگلیسی – آمریکایی ارتجاعی و حوادث پس از آن منجر شد، در ارتباط با پافشاری دکتر مصدق بر مسئله راهبردی نفت – این مسئله اصلی دیروز، امروز و فردای ایران و منطقه و جهان صنعتی – بوده و هست.
گناه بزرگ دکتر مصدق به گفته خود او در بیدادگاه نظامی نظام کودتایی وابسته، ملی کردن نفت و قطع ید اجانب از ثروت و مقدرات ملت ایران بود. گناه دیگر او متحد ساختن ایرانیان در جبههای به گستردگی کشور و ممانعت از تجزیه و تقابل آنان تحت عناوين واهی و وارد نساختن ایشان در معرکههای انحرافی و زبان آور و عدم طرح مسائل غیر اصولی بود!
گناه دیگر دکتر مصدق این بود که نه در شعار، بلکه در عمل ثابت کرد ملت و دولت ایران میتواند بدون تکیه و نیاز به وجوه حاصل از فروش نفت، در شرایط سلطه، به حیات مستقل و آزاد خود ادامه دهد. او به حق بر این باور بود و زمانه نیز بر آن مهر تائید گذاشت که چنین وجوهی هیچگاه در مجاری صحیح و تولید و توسعه پایدار صرف نشده و نخواهد شد.
دیگر گناه مصدق، استفاده از فضای سیاسی جهان به نفع ملت ستمدیده ایران بود.در حالی که در سیاست جهانی، مشی حاکم، حل مناقشات و تضاد قدرتهای بزرگ به زبان و از جیب کشورهای تحت سلطه بوده و هست.
گناه مصدق از این منظر نابخشودنی بود و باید از ادامه موفقیتآمیز آن سیاست جلوگیری میشد.
سِر آنتونی ایدن وزیر خارجه انگلستان در خاطراتش در این باره با تلخ کامی از رنج و عذابی که بریتانیا و آمریکا کشیدهاند یاد میکند و سپس میافزاید:
«به گفتگوکنندگان آمریکایی گفتم که در سراسر این ماجرا، مصدق آمریکا را علیه انگلستان به بازی گرفته است.این بازی باید موقوف شود».
دکتر مصدق و نهضت ملی ایران به جرم انجام گناهان فوق پایان بخشیدن به «امپراتوری انگلیس» به بیان (جان دان) باید مجازات میشد و تاوان تکاپوهای اصولی خود را میپرداخت، آنچنان که دیگر افراد و ملتها جرئت گام گذاشتن در این طریق را نمییافتند و چه هزینههای سنگینی که در این راه پرداخت نشد. در ربط با دکتر مصدق شاید آن تصویر نشسته او در زندانِ تبعیدگاه احمدآباد که عبایی بر دوش دارد و به عصا تکیه داده است تا حدودی گویای ستمی که بر مُفخَر شرق و رهبر استقلال و آزادی ایران رفته است، باشد.
برای نابودی چنین نهضتی و رهبر آن، آنگاه که برنامه ترور قتل دکتر مصدق فقط چند روز از پس نخست وزیری به انجام نرسید و دسائس سیاست خارجی و دربار و جراید وابسته و نمایندگان فرمایشی مجلس شانزدهم، و تبلیغات و کارشکنیها و دسیسهها و شهرآشوبیها و حادثهآفرینیها و موجسازیهای گروههای چپ و راست و حتی عناصر و جریانهایی در پوشش دین و آبستراکسیون اقليت، و قتل و کشتار و دخالت قشون در انتخابات مجلس هفدهم و ترور دکتر فاطمی معاون نخست وزیر و تحریم اقتصادی ایران و ممانعت از فروش نفت ایران در بازارهای جهانی توفیق نیافت و بریتانیا در شورای امنیت و دیوان بینالمللی لاهه نتوانست ایران را محکوم سازد و عَلَم ساختن خطر کمونیسم و دینی! و «انتخاب میان هرج مرج حکومت دکتر مصدق» و حوادث تیر 1331 و کودتای انگلیسی شهریور ۱۳۳۱ و توطئه قتل دکتر مصدق در 9 اسفند ۱۳۳۱ و دسایس رکن 2 ارتش و اداره اطلاعات شهربانی، و ربودن و شکنجه و قتل رئیس شهربانی جانبدارِ نهضت ملی کارساز واقع نشد و نهضت ملی به رهبری دکتر مصدق، همچنان استوار به راه خود ادامه میداد، چرچیل دستور آغاز «عملیات چکمه» را صادر کرد.
در گام نخست کودتای نظامی و شبانه وابستگان به قدرتهای خارجی با هوشیاری و پایداری دکتر مصدق در شب ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ به شکست انجامید و دهها نفر از امرای نظامی و عوامل دخیل در کودتا دستگیر شدند و شاه به عراق فرار کرد. در گامی دیگر، سیاست خارجی با پخش پول فراوان و بسیج عوامل خود و پایگاه قرار دادن مکانهای وابسته به خود و با حضور و دخالت مستقیم اتباع خود به کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دست یازید. به اعتراف سر آنتونی ایدن وزیر خارجه بریتانیا که در آن ایام دوران نقاهت پس از عمل جراحی را در دریای مدیترانه میگذراند، نامبرده با شنیدن خبر موفقیت کودتا آن شب را پس از مدتها به راحتی به خواب فرو رفت و بعدها «حل مسئله نفت ایران» را بزرگترین پیروزی انگلستان در آن سال ها خواند.
ملت ایران و دکتر مصدق میخواست قرارداد استعماری ۱۹۰۷ و قرارداد ظالمانه و تحمیلی ۱۹۳۳ را با تلاش و نهضت عادلانه خود ملغی سازد، اما با مجموعهای از دسایس ضداخلاقی و ضدانسانی و در نهایت با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در بند مجموعهای از غارتگران اروپایی و آمریکایی در قالب «کنسرسیوم» به رهبری بریتانیا بار دیگر گرفتار آمد. به نوشته آقای جلیل بزرگمهر هنگامی که دکتر مصدق در زندان نظامی عناوین روزنامههای عصر ۱۹ فروردین ۱۳۳۳را درباره سهمیه شرکتهای آمریکایی در غارت نفت خواند، گفت: ما میخواستیم قرارداد ۱۹۰۷ دور شود، حالا آمریکایی هم آمدند.
با ساقط ساختن حکومت ملی و قانونی ایران و به خاک و خون کشیدن مبارزات حقطلبانه مردم کشور بار دیگر غارت نفت ایران در شکلی نو استمرار یافت.
خانم چابلوسکی آمریکایی سردبیر مجله تجارت در این باره نوشت: هنگامی که در اوایل ماه نوامبر گذشته دستهای از نفتکشهای آمریکایی و انگلیسی و هلندی و فرانسوی با مخزنژهای مملو از نفت، جزيره نخل آذین آبادان واقع در خلیج فارس را ترک کردند، دنیای غرب نفسی به راحتی کشید
جای این پرسش است که این «نفس راحت غرب» و استمرار غارت ملت ستمدیده ایران و سرنگونی حکومت ملی و قانونی آن، چه هزینههایی را برای ملت ایران دربر داشته است؟ خانم مادلین آلبرایت وزیر خارجه آمریکا اخيراً صریحاً اعتراف کرد: «کودتا به وضوح مانعی در راه توسعه سیاسی ایران بود.»
شمارش دیگر زیانهای حاصل از کودتا در این مجمل نمیگنجد.