Search
Close this search box.
تازه ها
این است دنیای قرن بیست و یکم

پیشبینی اندیشمندان صد سال قبل از قرن بیست و یکم

وینانت شیان: خبرنگار معروف و متخصص در سیاست بین‌المللی، مولف چند کتاب و صدها مقاله مهم

آلدوس هوکلی: نویسنده معروف معاصر، مولف کتاب {دنیای شجاع جدید} که شهرت بین‌المللی دارد.

ارنست هوتن: استاد مردم‌شناسی در دانشگاه هاروارد (آمریکا). دانشمند معروف و صاحب تألیفات عدیده

فیلیپ وایلی: نویسنده شهیر آمریکایی، مؤلف چند کتاب معروف در پیش‌گویی‌های علمی که غالباً تحقیق یافته.

اطلاعات ماهانه سال 1325

ترجمه مقاله: م . دوزال

دنیای قرن بیست و یکم مسلماً یک دنیا خواهد بود خواه از راه جنگ، خواه از راه صلح، ملل جهان تشخیص خواهند داد که مصلحت بشری در این است که یک دولت جهانی تشکیل یابد و کشورهای مختلف در زیر لوای یک حکومت متعدد جهانی درآید. تا پنجاه سال دیگر مردم درک خواهند کرد که یا باید یک دولت جهانی باشد و یا نسل بشر نابود گردد. شق ثالثی وجود نخواهد داشت.

چنانچه غیر از این بخواهند و جنگ در بگیرد، جنگ آینده یک جنگ عادی نخواهد بود و این جنگ غیرعادی اتمی قطعاً به نابودی کامل یکی از دول (یا اتحادیه دول) متخاصم منجر خواهد گشت.

بمب اتمی و هیدروژنی، بمب‌های بالدار که با امواج رادیویی به سوی هدف هدایت می‌شوند، اسلحه میکروبی و سایر سلاح‌های موحش، جای آبادی را نخواهد گذاشت و حتی نسل حیوان و نبات را نیز از جهان بر خواهد انداخت. در این صورت طرف فاتح مجبور است که خرابه‌های کشور شکست خورده را اگر چیزی به جای مانده باشد، تصاحب و آباد نماید و باز به همان نتیجه می‌رسیم که یک دولت بر سراسر جهان فرمانروا خواهد داشت. اگر این دولت جهانی از راه جنگ تشکیل یابد، بسیار نامطلوب است زیرا تمدن بشری فدای تاسیس آن شده است. بنابراین نوع بشر راه صلح را خواهد پیمود و برای رفع خطر اضحلال تمدن، خود به تشکیل یک دول جهانی خواهد پرداخت. چون چنین شد و رقابت سیاسی بر طرف گشت. سطح تولید بالا خواهد رفت و آن گاه تمام زادگان آدم و حوا از حداکثر مایحتاج زندگی برخوردار خواهند شد.

جهان قرن بیست و یکم، جهان تولید و پیشرفت علم و دانش خواهد بود. ترقیات مشعشعی حاصل می‌آید و مرض، بیکاری، مصایب ایام پیری و ناتوانی جزء تاریخ گذشته می‌شود. خیابان‌های سه طبقه‌ای خواهند ساخت و وسایط نقلیه اتمی به شکل هواپیماهای کوچک و با اتومبیل‌های بالدار بر طبقات سه‌گانه خیابان و در آسمان‌ها حرکت می‌کنند. مسافرت به نقاط دور با هواپیماهایی صورت خواهد گرفت که سرعت سیر آنها مافوق سرعت سیر صوت است. معابد، مدارس، تالارهای مخصوص نمایش هنرهای زیبا و کتابخانه‌های بزرگ می‌سازند و در دسترس همه می‌گذارند. ماشین‌ها با قوه اتمی کار می‌کنند و از لحاظ کثرت و سرعت تولید و ضمناً صرفه‌جویی در سوخت، قرن بیست و یکم را نمی‌توان به هیچ‌وجه با قرون گذشته قیاس نمود. دیگر ملل روی زمین مجبور خواهند بود که مانند امروز این همه کار کنند و این قدر کم درامد داشته باشند.

شاید در قرن بیست و یکم که سیاست و توطئه‌های سیاسی فراموش شده، بشر به آرزوی نهایی خویش که درک سعادت باشد، نایل آید و نیل بدین آرزو توام خواهد بود با کسب لذت از هنر، موسیقی، نقاشی، شعر و ادب و روابط نیک میان مردم.

ملل جهان پی خواهند برد که اختصاص دادن کشفیات و اختراعات علمی به ساختن سلاح‌های جنگ، موجب بدبختی است. از آن پس هرگز مساعی خویش را به ساختن اسلحه معروف نخواهند ساخت.

من معتقدم که جنگ اتمی در نخواهد گرفت. البته جنگ سرد ادامه می‌یابد و جهان، اندک اندک، مراحل مختلف آن را می‌پیماید تا به صلح موقت و مشروط انجامد و سپس موجب تشکیل یک قدرت نیرومند جهانی شود تا بتواند صلح را حفظ کند. عقلای قوم در طی قرون سابق همیشه این آرزو را می‌پرورانیده‌اند، اما امروز این امر از مرحله آرزو گذشته، به صورت یک احتیاج مبرم سیاسی درآمده است. چنانچه غیر از آن کنند،‌نسل بشر نابود می‌گردد.

چون فکر تشکیل یک حکومت جهانی نضج گرفت. از اطراف و اکناف با آن مخالفت خواهد شد. زیرا طبعاً با منافع برخی اشخاص تطبیق نخواهد کرد اما مردم به زودی بامسایلی مواجه خواهند گشت که برای حل آن جز این راهی نخواهند یافت. مسایلی شبیه به: آیا حفظ ملیت مهم‌تر است یا حفظ نسل و جامعه بشری! آیا حفظ تمدن مهم‌تر است یا حفظ ملیت و جامعه؟ توجه مردم را جلب خواهد کرد و اندک اندک به فکر تشکیل یک حکومت جهانی خواهند افتاد.

از آن پس، استفاده از نیروی مهیب اتم تحت کنترل در می‌آید و این قدرت سهمگین را منحصراً برای خدمت به سعادت جامعه بشری به کار خواهند انداخت.

نخستین جاهایی که بین‌المللی خواهد شد تا خطر جنگ مرتفع گردد، ‌عبارت خواهد بود از برلن، یونان و چین. چون حکومت این مناطق به مرز بین‌المللی تقویت یافت، مردم خیرخواه و نیک نفس بسط آن خواهند کوشید البته جوامع بشری از نقش تاریخی و آداب و سنن ملی خویش خارج نمی‌شوند ولی آزادی برادرکشی و جنگ و خونریزی را از خویشان سلب خواهد کرد.

ازدیاد روابط، سرعت غیر قابل تجسم در مخابرات، تکامل یک زبان بین‌المللی و برطرف شدن تشریفات سیاسی و گذرنامه و غیره راه را میان کشورها نزدیک خواهد کرد. چون غم و غصه جنگ و مرض برطرف شد و اصل {بنی آدم اعضای یکدیگرند} به راستی شناخته آمده مردم جهان خواهند گفت: وقت آنست که کلمه جنگ را از قاموس به در کنیم تا زادگان بشر، برادروار با هم زندگی کنند.

من با جرات می‌گویم که همین صلح، این صلح خطرناک و مسلح، سرانجام به تشکیل حکومت جهانی منجر خواهد گشت و حسن روابط بین‌المللی از راه خلع سلاح عمومی مستقر خواهد شد.

 کار در قرن بیست و یکم

بشر در طی پنجاه سال آینده با سه مسئله حیاتی مواجه خواهد بود.

  • لزوم برطرف کردن جنگ و خونریزی
  • تهیه غذا و لباس کافی برای جمعیتی که تا آن روز به سه هزار میلیون نفر بالغ خواهد گشت.
  • استفاده از منابع حیاتی بدون این که به ذخایر غیر قابل جبران کره زمین لطمه‌ای وارد آید.

بگذارید فرض کنیم گرچه فرضیه سنگینی است که موضوع نخست تا پنجاه سال دیگر حل شده و بشر دست از جنگ و جدال کشیده است و فایق آمدن بر دو مشکل دیگر توجه ایشان را جلب کرده است.

ترقی علوم و فنون، زادگان آدم و حوا را بر آن خواهند داشت تا نقشه‌ای طرح سازند که بر طبق آن هم تولید به سطح لازم برسد و هم ذخایر مهم حفظ گردد.

از آنجایی که تمام خاک ربع مسکون برای تولید مواد غذایی به کشاورزی انحصار می‌یابد بشر مجبور است که نخ مصنوعی و ترکیبی را از پلاستیک بسازد و از آن جامه بدوزد.

هر چه زمین است چه بایر و چه حاصلخیز – برای تولید مواد غذایی بهره‌برداری خواهد شد و دیگر پنبه و کتان و کنف نخواهند کاشت و چون احتیاج ما به پشم به حداقل تنزل یافته، مراتع مبدل به مزارع برمی‌گردد و از عده میش و بره‌هایی که اکنون در مراتع وسیع استرالیا و آمریکای شمالی می‌چرند کاسته خواهد شد.

همچنین از مصرف گوشت کم خواهد شد زیرا مراتعی که به گوسفند تخصیص یافته می‌تواند مواد غذایی نباتی بیشتری را تولید کند.

علاوه بر این از دریاها نیز برای زراعت استفاده خواهد شد. زیرا آب و بر کف خلیج‌ها و دریاچه‌ها و استخرهای بزرگ و باتلاق‌ها زراعت خواهند کرد.

امروز در غالب نقاط دنیا، جنگل‌ها را به وضع بی‌رحمانه‌ای قطع می‌کنند. برای حفظ این ثروت و جمال طبیعی، بشر مجبور خواهد شد که مواد ساختمانی ترکیبی بسازد و به جای تیر و تخته به کار برد.

بعد از این، جامعه بشری اجازه نخواهد داد که هزاران هزار درخت زیبا و برومند را ببرند تا برای روزنامه‌های فکاهی کاغذ بسازند.

این تغییرات بر افراد نوع بشر چه تاثیری خواهد داشت؟ برای کشاورزان یکی اینست که همچنان به تولید ادامه دهند ولی به جای یک نوع محصول، محصول دیگری را بکارند و بدروند.

دیگران باید به صنایع شیمیایی بپردازند سیاست اقتصادی قرن بیست و یکم ما را بر آن خواهد داشت که حتی‌الامکان از مواد ترکیبی استفاده کنیم و از نابودی ذخایر طبیعی جلوگیری نماییم.

مسلم است که در طی پنجاه سال آینده، ترقیات شگرف صنعتی به منصه ظهور خواهد رسید اما از نظر کارگر، کار به همان وضع باقی خواهد ماند زیرا کار، کار است به هر نحو و صورتی که باشد. برای یک کارگر کارخانه نساجی چه فرقی می‌کند که پارچه را از مواد نباتی (مثل پنبه و کنف) و حیوانی (مانند پشم و ابریشم) و یا از مواد شیمیایی (مانند نایلون) ببافد. همچنین بی‌تفاوت است که قوه محرکه کارخانه را از ذغال و نفت به دست بیاورند و یا از انرژی اتمی … اما از نظر ساعات کار، مزد، محیط کارخانه و روابط میان کارفرما و کارگر، با وضع امروز تفاوت فاحشی خواهد داشت.

اگر صلح در جهان پایدار بماند بی‌شک وضع کارگران بهتر خواهد شد چون وسایل وسیع‌تری در اختیار دارند،‌ خواهند توانست چند برابر امروز تولید کنند و بر ساعات تفریح و بر درآمد خود بیفزایند.

ضمناً تا آن وقت بسیاری از این بقایای دوره انقلاب صنعتی، کارخانه‌های بد و تاریک و کم نور، توطئه‌های کارفرمایان و غیره از میان رفته و کارخانه‌های زیبا که از روی اصول صحیح ساخته‌اند جای آنها را گرفته است.

سیاست اقتصادی اقتضاء خواهد کرد که کارخانه‌ها را در دهات و در آبادی‌های کم جمعیت بسازند تا زندگی کارگران ارزان‌تر و آسایش روحی آنان بهتر میسر باشد.

همین عدم تمرکز واحدهای صنعتی از شیوع امراض عصبی (که بدتر از بمب اتمی است) خواهد کاست.

هر چند از نظر کارگران کار، کار است ولی از نظر زنان خانه‌دار صنایع قرن بیست و یکم به آسایش خانم خانه و شوهر و فرزندان وی کمک خواهد کرد زیرا تمیز نگاه داشتن دیوارها و کف اتاق‌ها که از مواد ترکیبی ساخته شده آسان‌تر خواهد بود و چون به وسیله ماشین‌های مخصوص، حرارت برای گرم کردن منازل از نور خورشید به دست می‌آید، زحمت بخاری و کرسی و کثافت ذغال و نفت از محیط خانه محو خواهد شد.

پخت و پز غذا نیز با ماشین‌های خودکار خود کوک اتمی صورت خواهد گرفت. در این صورت زندگی در قرن بیست و یکم بسیار سهل و ساده و آسان خواهد شد.

اما در طول عمر بنی بشر خواهد افزود و در سال 2000 میلادی (1379) پیرمرد و پیرزن از هر دوره تاریخ بیشتر خواهند بود و در برخی کشورهای مترقی عده آنان بر عده پسران و دختران پانزده شانزده ساله خواهد چربید. در آن زمان تنها تهیه منازل و دادن مقرری برای پیران کافی نخواهد بود.

خوانندگان جوان ما که امروز در سنین بیست و بیست و پنج سال و آن روز هفتاد و هفتاد و پنج ساله‌اند در آن زمان هنوز جزء مردان و زنان موثر خواهند بود و در موسسات مخصوص از تجربه و علم و دانش ایشان استفاده می‌شود زیرا سیر علوم و فنون آنان را قادر ساخته که هم قوای جنسی و مغزی خود را حفظ کنند و هم با وجود کبر سن، به حال جوامع بشری قرن بیست و یکم نافع افتند.

ایران در قرن بیست و یکم

سیر علوم و فنون، ازدیاد جمعیت، تشکیل یک حکومت جهانی روابط بسیار نزدیک با سایر ملل و اقوام جهان و از همه مهم‌تر احتیاج به منابع و ذخایر طبیعی، کشور ما را مجبور خواهد ساخت که با سایر کشورها هماهنگ گردد و به استخراج منابع طبیعی خویش بپردازد. حکومت جهانی مانع از توطئه‌های حریفان خارجی می‌شود و چون این شر شیطانی از مردم کنده شد، طبعاً کشور ما فنی خواهد گشت.

ایران پنجاه سال بعد طوعاً و گرماً با سایر کشورهای جهان هماهنگ می‌شود، زمین‌های وسیع آن با وسایل جدید آبیاری و زراعت می‌گردد و تغییرات غیر قابل تجسسی در وضع اجتماعی و اقتصادی ما پدید می‌آید.

در ایران، قرن بیست و یکم، صنعت و کشاورزی تواماً پیشرفت خواهد کرد و ایران یک کشور (کشاورزی- صنعتی) می‌شود. با وجود این، صنایع عمده نفتی در خوزستان، آذربایجان، گرگان و خلیج فارس متمرکز می‌گردد و مردم ایالات مرکزی بیشتر به زراعت خواهند کوشید.

استفاده از کویر لوت برای کشت و زرع و تاسیس واحدهای صنعتی به منظور استخراج مواد معدنی از دریاچه قم در این ایام آغاز می‌گردد و تا نیمه قرن بیست و یکم، کویر لوت مبدل به یک دشت حاصلخیز می‌گردد کما اینکه در قرن بیستم، صحرای سنه با ساختن سد بزرگ {سکر} (در پاکستان) به یک مزرعه وسیع تبدیل یافت.

شبکه راه‌آهن، تمام دهات و قصبات ایران را به هم اتصال می‌دهد و بیست سال بعدتر از اروپا و آمریکا، هواپیمایی چنان توسعه می‌یابد که مسافرت‌های بیش از 200 کیلومتر با هواپیما صورت می‌گیرد.

ازدیاد روابط با کشورهای مترقی موجب ایجاد یک تحول عمیق اجتماعی و فرهنگی خواهد شد. آیندگان عاقل‌تر از آن خواهند بود که بر گذشته تاسف خورند و فی‌المثل بگویند: بی‌لیاقتی هیئت حاکمه این که تا شصت سال اول قرن بیستم برابر آن تسلط داشت، موجب گشت که این کشور از قافله تمدن عقب بماند. اما این نکته را هم درک خواهند کرد که همه بدبختی ایرانیان قرن بیستم ناشی از دخالت خارجیان نبوده بلکه سیاستمداران ما از روی حرص و آز و مکر و فریب و به سبب نزدیک‌بینی و بی‌کفایتی این موضوع را عمداً چنین جلوه می‌داده‌اند تا خود را تبرئه سازند. شاید پنجاه شصت سال بعد، عقیده غالب مردم ایران این باشد که گناه آنچه غالباً به گردن دست خارجی انداخته شده، در حقیقت به گردن دست شوم داخلی بود که به ظاهر از آستین خارجی بیرون می‌آمده و نه بالعکس.

در آن ایام عذر بدتر از گناه {ما می‌خواهیم ولی خارجی‌ها نمی‌گذارند} را دروغ محض خواهند شمرد و خواهند گفت: چه ساده‌لوح بودند کسانی که این را باور می‌کردند! اما یک چیز را فراموش نخواهند کرد و آن این که دولت‌های ایران به جای ایجاد ثروت و انجام کارهای مثبت، فقط به تقدیم لوایح به مجلس خود را قانع می‌ساختند و خیال می‌کردند که همین که قانونی گذشت، مشکلات حل گشته است. شاید در اواخر قرن بیستم باشد که وزارت دادگستری خانه تکانی کند و تمام قوانین و مقررات پیچ در پیچ و آنچه به اصطلاح روانشناسان (کاخ‌های خیالی) نامیده می‌شود، دور بریزد.

با تحول اجتماعی تحول فرهنگی نیز آغاز می‌گردد ولی تحول فرهنگی ایران جنبه بین‌المللی خواهد یافت. بدین معنی که ایران دارای مقام شامخی در کولتور و فرهنگ جهانی می‌شود و آثار شعرای ما جزء ادبیات جهان و مورد علاقه همه مردم روی زمین می‌گردد.

چون با تشکیل حکومت واحد برای تمام ملل جهان، خطر جنگ و خونریزی مرتفع شده است، مردم دنیا به معنویات می‌پردازند آن وقت است که آثار سعدی و حافظ و نظامی و جامی و رودکی به تمام السنه مختلف جهان ترجمه خواهد شد و به شهرتی که در قرن بیست نصیب خیام نیشابوری گشت. در قرن بیست و یکم نصیب شعرای دیگر ایران می‌گردد. سعدی و حافظ را مسلماً متعلق به تمام جهان خواهند دانست و قسمت‌هایی از گلستان و بوستان را جزو کتب درسی مدارس قاره‌های دیگر خواهند ساخت و شیراز زیارتگه نیکان و دانشمندان تا از روان سعدی و حافظ همت خواهند.

این نهضت فرهنگی، در قسمتی دیگر یافت خواهد شد که صدها هیئت علمی به ایران بیایند و به حفاری بپردازند و خرابه شهرهای باستانی را از زیر خاک بیرون بیاورند. در ضمن از این حفاری آثار و کتیبه‌های فراوان به دست می‌آید از روی آن تاریخ ایرانی را از نو خواهند نوشت، توجه مورخان قرن بیست و یکم بیشتر منعطف به سیر تمدن و فرهنگ در طی قرون خواهد بود و نه به جنگ و خونریزی‌های تاریخی.

اتفاقاً جنگ را مانند وبا و طاعون و سل و سرطان، مرضی خواهند خواند که زمانی نوع بشر را مبتلا می‌ساخت ولی خوشبختانه در قرن بیست و یکم نه از امراض جنسی اثری خواهد ماند و نه از امراض روحی.

در قرن بیست و یکم کولتور و فرهنگ ملی ما حفظ خواهد شد و توسعه خواهد یافت و بر کولتور و فرهنگ ملل دیگر نفوذ یافته … ولی دنیای قرن بیست و یکم، دنیای (من و تو) نخواهد بود بلکه (دنیای همه) است.