?علم پدیدهای بشری است و همچون تمامی تولیدات انسانی از مشترکانی چون اختلاف و تنوع به غایت بهرهمند است. بر این تأکید شده است که علم، بر خلاف سیاست و دین و هنر و عرف و کسب که سربار از قدرت و خرافه و سلیقه و سنت و منفعت است، بر ریاضیات و تجربه، بر اندازه و آزمون تکیه میکند و انعکاسِ عینی و بازنمودِ بیطرف واقعیت است. این تصور دربارۀ علم طبیعی دیرزمانی مسلم انگاشته میشد و چندی نیز تلاش بر این بود که علوم انسانی و اجتماعی هم با روی آوردن به اندازه و آزمون از چنین امتیاز ویژهای بهرهمند شود، اما به تدریج معلوم شد که حتی نظریه گرانش نیوتون که معیار مبنای علمی بودن تلقی شد، و برای علم تجربی حیثیت و شرافت فراوان جمع کرد، اتفاقی نادر بود و در فیزیک و نجوم و شیمی هم که دقیقترین علوم محسوب میشوند مشابه آن اندک است.
?تولید و تشخیص علمی یک فرایند طبیعی بوده و لذا در آمیخته با اغتشاش و ابهام و اختلاف است. گفته شده است که به دشواری میتوان برای هنر آییننامه نوشت، این درست است ولی برای علم هم همواره خیلی آسان نمیتوان صراط مستقیم ترسیم کرد. برای قضاوت علمی راهی جز دموکراسی نیست، اگرچه رأی اکثریت مطلقاً متضمن اصابت به حقیقت یا فایده نیست.
?از فیزیک تا تاریخ برای برآورد علمی بودن کتب و مقالات راهی جز سپردن آن به داوری گزیدهای از اهل علم و رأیگیری از آنان و بنا کردن بر رأی اکثریت نیست. این هنگامی است که بحث بر سر پذیرش مقالهای در کنفرانس یا استادی در دپارتمانی باشد وگرنه برای اعمال نوعی برآورد عمومی در سطح اجتماع جز به شهرت علمی نوشتهها و نویسندگان نمیتوان استناد کرد. تفاوت علم و هنر در این است که علم کمتر از ناحیه عموم و عوام داوری میشود.
ویراست جدید: #مرتضی_مردیها
نشر ثالث