انحطاط تاریخ نگاری در ایران و آشفتگی در فکر تاریخی و روش تحقیق و برخورد اندیشه ها و تمدن ها ، آشنایی ایران با تمدن غرب و پیشروان ترقی از مباحث کتاب است.
از نشر گسترده
اساساً «تاریخ» چیست؟ مفهوم تاریخ بیان وقایع تاریخی است بدانگونه که وقوع یافتهاند، یعنی نه کم و نه بیش، شناخت وقایع و حوادث است به طریق تحلیل علل و عوامل آنها، یعنی عللی که خصلت فاعلی دارند و عواملی که به درجات تاثیر داشته یا تعیین کننده بودهاند.
و بالاخره تحلیل مجموع واقعیات و علل و عوامل است در تعقل تاریخی و همه اینها به راه یک مقصد است ک گذشته قابل فهم و درک باشد.
در واقع نوشتههای نویسندگان، پر است از قیاسهای نحیف و خنک تاریخی. آخر چطور میشود کسی را با امیرکبیر و قائممقام مقایسه کرد و حال آنکه هیچ جهات همسانی از لحاظ کیفیات وجودی و کارنامه سیاسی آنان وجود نداشته باشد؟ و یا مگر میشود هر قلتشن دیوانی را با بزرگان تاریخ قیاس نمود؟ فراموش نکنید، تاریخ مینویسیم نه داستان «یکی بود یکی نبود». اگر تاریخنگار باشیم و تربیت ذهنی لازم این فن را کسب کرده باشیم، باید توصیفهای زیبا و خیالانگیز شاعرانه را کنار بگذاریم و در بحث و تحلیل تاریخ همان دقتی را بنمائیم که دانشمند فیزیک در لابراتوار خود مینماید. همچنین اگر میل به مقایسههای تاریخی داریم، حتماً باید عوامل مکان و زمان را بسنجیم، و وجوه همسانی و اختلاف را در مورد افراد یا واقعهها با محک درست تاریخ نقادی کنیم تا ببینیم چه نتیجهای به دست میآید وگرنه گزافهگویی را پیشه خود ساختهایم و وقت خوانندگان را تلف نمودهایم. اما نمیتوانیم حقیقتها را چه شیرین و چه تلخ از دل تنگ تاریخ محو گردانیم.
از بخش چهارم کتاب :
به تجارب عمیق میدانیم هر کجا «فرد واحد» خواست به جای مجموع افراد جامعه بیندیشد، حاصل کارش «مصیبتبار» و «ویرانگر» بوده است و چون «قدرت مطلقه» همیشه فسادانگیز بوده است.
ماهیت قدرت و نحوه به کار بردن آن را آزادی قلم و بیان فاش میکند، و از این جهت سد تجاوز قدرت سیاسی میگردد. در یک کلمه، ترقی فکری و سیاسی جامعه لزوماً در بحث و انتقاد آزاد است. شکستن قلم اعتراض و انتقاد همیشه راه را به استبداد و حکومت جباری باز کرده است.