آنا اخماتوا
چراغها خاموشند.
خندق سنگر ها در باغ خانهها،
یتیمان پطرزبورگ فرزندان منند
در این زیر زمین
نفس به سینه باز میگردد
درد بر پیشانی زخمه میزند
از میان غرش بمبها
صدای کودکی به گوش میرسد
آنا اخماتوا شاعر مدرن روس سال 1912 در سن23 سالگی اولین مجموعهی شعر خود را منتشر کرد. انقلاب اکتبر در سال 1917 سراسر روسیه را به التهاب میکشاند. شبنشینیهای ادبی جای خود را به بحثهای داغ سیاسی میدهد ولی آنا اخماتوا از این التهاب دوری میگزیند. شوهرش پس از سه سال خدمت در جنگ به اتهام تلاش براندازی حکومت اعلام میشود چاپ کتابهای او ممنوع میشود چون شوهرش ضدانقلابی است به این دلیل که در وصف انقلاب شعری نگفته است.
در سال 1935پسرش دستگیر میشود. آنا اخماتوا این روزها را سختترین روزهای زندگی خود میداند. پس از جنگ جهانی دوم متهم به بیاعتنایی به فرهنگ انقلابی میشود و از سوی حکومت او را شاعر نیمه راهبه و نیمه روسپی مینامند و انتشار کتابهایش ممنوع میشود.
در سال 1958 مجدداً کتابهایش اجازه انتشار میگیرد که با استقبال بینظیری مواجه میشود. در سال 1962 شیواترین شعر بلند خود به نام (بدون قهرمان) را منتشر میکند که مورد استقبال زیادی قرار گرفت.
وی به سال 1966 در 77 سالگی در مسکو درگذشت.
چه زیباست اینجا: نرمه بادی سرد،
برف ترد، صبحی سردتر از دیروز،
گدازههای سرخ گل رُز
بر سر بوتهای سفید از برف.
وسعت جادوئی برف:
جای دو جفت پا تا دور دید،
یادآورِ گامهای من و تو
از روزهایی دور.