دکتر محمدرضا سعیدی
انتشارات سمت
مشارکت هر چند مفهوم تازهای نبوده ولی از نیمۀ دوم قرن بیستم این مفهوم با نگرشی نو به موضوعی کلیدی بدل شده است. واقعیت امر این است که گذر به شیوۀ مشارکتی ادارۀ امور و برنامه ریزی برای آن گریزناپذیر است، زیرا هم ظرفیتها برای مشارکت بالا رفته و هم مسائل پیچیدهتر از آن هستند که به وسیله تعداد معدودی قابل حل باشند. برای نمونه، در برنامههای توسعه روستایی باید مردم در مراحل مختلف تصمیمگیری، برنامهریزی و اجرا مشارکت کنند و مراقبت از امکانات عمومی روستا را بر عهده گیرند.
در بخش محیط زیست نیز، مشارکت مردم در کاشت نهال، رسیدگی به فضای سبز و پاکیزه نگهداشتن محیط زندگی نمود پیدا میکند. درامورات فرهنگی نیز ایجاد امکانات و توسعه آموزش را مد نظر قرار می دهند.
گسترش و مشارکتهای مردمی، نیازمند نهادسازی است. با وجود آنکه مشارکت الزاماً در چهارچوب سازمانها و تشکلها صورت نمیگیرد،. امروزه، ارتباط مردم با حکومت و دستگاههای دولتی و رشد مشارکتها از طریق سازمانهای غیردولتی (NGOs) معروف شدهاند. ویژگیهایی نظیر نداشتن وابستگی به ساختار دیوانسالارانه و منابع عمومی دولت، داوطلبانه و دموکراتیک بودن، آنها را از سازمانهای دولتی (GOs) متمایز میکند. این سازمانها به عنوان موسسأتی کارآمد و مکمل بخش دولتی در تأمین اهداف توسعه جایگاه ویژهای یافتهاند و به دلیل مردمی بودنشان از نفوذ اجتماعی قابل توجهی برخوردارند، امتیازی که دستگاههای دولتی به راحتی قادر به کسب آن نیستند. تجهیز امکانات، اجرای پروژهها به دور از دیوانسالاری دولتی؛ تسهیل ارتباطات مردم و حکومت، کمک به سازمانهای محلی، تحقیق و ارزشیابی، رسیدگی به فقرا و خدمت و آموزش در نقاط دور افتاده، از جمله نقشهای سازمانهای غیردولتی است. همچنین، به جایگاه انها جهت رونق جامعۀ مدنی توجه خاصی شده است.
با وجود جنبههای مثبتی که سازمانهای غیردولتی از آن برخوردارند، رشد گرایشهای پدرسالارانه، نخبهگرایانه و محدود کنندۀ مشارکت، نگرش انحصاری نسبت به مسائل و تعامل کمتر میان این سازمانها را به دنبال داشته که از ایرادات وارده به عملکرد این سازمانهاست.
کارشناسان “میشل ادوارد”، “دیوید هالم” و “تینا والاس” بر این باورند که در سالهای آتی این سازمانها فعالیتهای خود را از سطح ملی به عرصۀ جهانی خواهند کشاند و در این فر آیند، رویهها و نقشهایشان را تغییر خواهند داد. جهانی شدن، الگوی فقر و ناامنی داخلی و بینالمللی را تغییر خواهد داد که این امر، پاسخهای نوین بینالمللی را میطلبد، همچنین با پیدایش جامعۀ مدنی جهانی، سازمانهای غیردولتی از طریق توزیع مجدد فرصتها و کمک به مردم یاری خواهند رساند. بدین ترتیب، آنها در کاهش مشکلات و شفافسازی سیاستهای بشردوستانه سهم عمدهای خواهند داشت.