Search
Close this search box.
تازه ها
روابط ایران و آلمان در دورهٔ پهلوی اول (قسمت دوم)

پس از شعله‌ور شدن آتش جنگ‌جهانی، هواداری ایرانیان از نیروهای متحد، واکنش متفقین را به همراه داشت. با حملهٔ آلمان به شوروی در سال ۱۳۲۰ش زمینهٔ نقض بی‌طرفی و اشغال ایران فراهم شد. شوروی و انگلیس در ۵تیر ۱۳۲۰ش پیمان همکاری بستند و به عنوان نیروهای متفق در برابر آلمان قرار گرفتند. پایداری شوروی در برابر یورش نیروهای نازی برای سرنوشت جنگ اهمیت حیاتی داشت. در صورت شکست و تسلیم شوروی، بقیه جهان و از جمله انگلیس، که تا آن زمان مقاومت کرده بودند نیز در برابر آلمان به زانو در می‌آمدند. این در حالی بود که ایران در معرض تهدید ارتش آلمان و نیروهای هوادار آن قرار داشت و چنان که دستگاه‌های تبلیغاتی متفقین با شدت و حدت هر چه تمام‌تر تبلیغ می‌کردند بیم آن می‌رفت که با انجام یک کودتا رژیم موجود به یک رژیم هوادار آلمان و دول محور تبدیل شود. بنابراین یا ایران می‌بایست در کنار متفقین به آلمان اعلام جنگ می‌داد و یا اینکه با کودتای هواداران آلمان مواجه می‌شد.

یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های انگلستان در این دوره حفظ منافع نفتی در ایران بود، بنابراین ترجیح می‌داد تا نیروهای انگلیسی در ایران حضور داشته باشند. بهانه اصلی متفقین برای اخراج آلمان‌ها، حضور کارشناسان علمی و فنی و دیپلمات‌های آلمانی بود که از نظر متفقین به کار جاسوسی اشتغال داشتند و به مثابه ستون پنجم آلمان در خاک ایران عمل می‌کردند. آن‌ها در طی یادداشت‌هایی رسمی از دولت ایران اخراج کارشناسان آلمانی را، که دست کم حدود دوهزار تن برآورد می‌کردند، خواستار شدند. دولت ایران اعلام کرد که کارشناسان آلمانی صرفاً در خدمت کارخانجات صنعتی و مؤسسات علمی ایران هستند، دولت بر کار آنان نظارت دارد و اخراج آنان خلاف اصل بی‌طرفی ایران است.

در نتیجه امتناع ایران از اخراج تکنسین‌های آلمانی، شوروی و انگلیس سرانجام در بامداد روز دوشنبه سوم شهریور ۱۳۲۰ش نیروهای خود را وارد ایران کردند. بعداً نیروهای امریکا نیز به نیروهای شوروی و انگلیس پیوستند. در روز ۹شهریور، شوروی و انگلیس طی یادداشتی رسمی تحویل اتباع آلمانی و بستن سفارتخانه‌های آلمان، ایتالیا، مجارستان و رومانی و اخراج اتباع این کشورها را مجدداً خواستار شدند و چون با تعلل ایران مواجه شدند با صدور اولتیماتوم ۴۸ساعته و تهدید به اشغال تهران خواسته خود را تکرار کردند. سرانجام چون پاسخ روشنی از دولت ایران دریافت نشد نیروهای متفق به سوی تهران سرازیر شدند و در روز ۲۶شهریور پایتخت ایران را به اشغال خود درآوردند. و اینچنین بود که ایران به پل پیروزی متفقین در جنگ جهانی دوم تبدیل شد.

 

ایران و آلمان پس از جنگ جهانی دوم

آلمان متحد در نتیجه جنگ و حوادثی که متفقین پیش آوردند به دو بخش تقسیم شد: آلمان شرقی، که زیر سیطره اتحاد جماهیر شوروی بود و آلمان غربی، که تحت نظارت سه دولت امریکا، انگلیس و فرانسه قرار داشت. آلمان غربی در 1949.م جمهوری فدرال آلمان نام گرفت. روابط سیاسی ایران با حکومت جدید آلمان از تیرماه 1330/ ژوئیه 1951.م برقرار شد و یک ماه بعد سفارت ایران در «کلن» آغاز به کار کرد. اولین سفیر ایران در آلمان فدرال پدر ثریا، همسر شاه، بود. آلمان در آن تاریخ وزارت‌ خارجه نداشت، اما در 1955.م/1334.ش که به عضویت ناتو درآمد توانست حاکمیت ملّی خود را به‌دست آورد و دارای وزارت‌ خارجه شود. پس از این قضیه، روابط سیاسی با ایران به سطح سفارت کبری ارتقا پیدا کرد و چون هنوز «بن»، پایتخت جدید آلمان فدرال، آماده نشده بود نمایندگان سیاسی خارجی در کلن، که فاصله زیادی با بن نداشت، استقرار پیدا کردند، اما از 1973.م/1352.ش سفارتخانه‌ها به‌تدریج به بن نقل مکان پیدا کردند.

روابط تجاری گسترده ایران با آلمان استقرار چند سرکنسولگری در شهرهای هامبورگ، مونیخ و برلین غربی را ایجاب می‌کرد که این کنسولگری‌ها در سال‌های 1329، 1339 و 1345 تأسیس گردیدند. وجود چهار نمایندگی ایران در آلمان فدرال حاکی از حضور تعداد زیادی از اتباع ایران در شهرهای مختلف آلمان و هم روابط گسترده بازرگانی و بالاخره نشانه‌ای از قدمت روابط دولتی دو ملّت بود.

در تاریخ مورد بحث امریکا به دلایل مختلف نوعی تسلط بر آلمان و ایران داشت؛ آلمان را در پیمان ناتو وارد کرده و ایران را در دام پیمان بغداد گرفتار ساخته بود. در واقع امریکا سعی داشت در این دو منطقه در مقابل کمونیسم دیوار مستحکم ایجاد کند؛ بدین‌صورت که در اروپا در مقابل بلوک شرق، به‌ویژه آلمان شرقی، آلمانی غربی را قرار دهد، و در خاورمیانه با عضویت ایران در پیمان بغداد از پیشروی شوروی یا لااقل افکار کمونیستی ممانعت نماید. این وضعیت باعث شد که در سال‌های قبل از انقلاب اسلامی روابط وسیعی بین دولتمردان آلمان و رژیم شاه وجود داشته باشد، به گونه‌ای که آلمان شریک اول اقتصاد ایران، و ایران دهمین طرف تجارت خارجی آلمان در سال 1977.م شناخته شد، بارها صدراعظم آلمان و وزرای اقتصاد آن کشور از ایران دیدن نمودند و همچنین مسافرت شاه و اعضای دولت به آلمان غربی به طور مکرر در انعقاد قراردادهای نظامی، فرهنگی، اقتصادی موثر بود.

منابع

ایران و قدرت‌های بزرگ در جنگ جهانی دوم، ایرج ذوقی

ایران بین دو کودتا، داریوش رحمانیان

روابط ایران و آلمان در تاریخ معاصر، سید جلال‌الدین مدنی

فریما دستیار