سفرنامه ریچارد گیبونز / ترجمه امید شریفی
انتشارات ایرانشناسی
فرار روستاییان بینراهی و غارتشدن روستایی
آنطور که شواهد نشان میدهد، در دوران قاجار روستاییان از سکونت در محل گذر جادهی اصلی، بهخصوص معبر عبور قشون، خودداری میکردند. روستاییان واقع در سر راه قشون در فقر بهسر میبردند، چراکه بدون اینکه خودشان بخواهند محصولات آنها به یغما برده میشد و اجازهی هیچگونه شکایتی نیز نداشتند. روستاییان در صورت خبردارشدن و آگاهی از نزدیکشدن قشون سعی میکردند تا جایی که برایشان امکان دارد، دار و ندار منقول خویش را برداشته و به کوهستان پناه ببرند. همانطور که در این سفرنامه مشاهده میگردد، سربازان مانند اجل بر این افراد وارد شده و آنها را زیر مشت و لگد و شلاق میگرفتند تا نشانی از داراییها از قبیل مرغ، گوسفند، برنج، گندم و غیره در اختیارشان قرار دهند. «فلاندن» به مأموران دولتی همراه خود اشاره نموده که برای گرفتن سیورسات جهت پذیرایی از آنها (روستائیان) چه ظلم و ستمهایی به مردم وارد میکردهاند. روستاییان در صورت گیرکردن یا ماندن در ده برای گریز از باجهای اضافی مأموران حرفهی خود را پنهان میکردند، ایشان در ادامه کشور ایران را یکی از بهترین کشورهای شرقی میداند که وضع رفتارهای ضدمردمی مأموران دولت و قانونشکنی، این سرزمین را بهصورت یکی از بدبختترین کشورهای آسیا درآورده است. محمد امینی منشی کرمانی به روستای راین کرمان اشاره میکند که بهعلت واقعگردیدن در عرض راه بم و عبور عساکر، قشون غریب و بومی از آنجا بهعلت اخذ سیورسات و اخراجات، به اربابان آنجا صدمه میرسد. «ژوبر» نیز در سال 1806 م. مینویسد: برزگر و کشاورز ایرانی کاملاً فرمانبردار حکومت است، او فرمان میبرد، رنج میکشد ولی صدایی از او در نمیآید، مگر آنکه کارد به استخوانش برسد، ولی اگر مأموران دولتی خیلی به آنها سختگیری کنند، آنها از مزرعهی خود میگریزند. «جیمز موریه» نیز به این عادت کثیف اشاره کرده است، که هرگاه بزرگی از شهری یا دهی عبور میکرد مردم مجبور بودند با دادن پول، گاو، گوسفند، میوه، لبنیات و غیره به مأموران دولت خرج آن بزرگ را بدهند. «هانری رنه دالمانی» در دورهی ناصرالدین شاه (1880 م.)، نیم قرن بعد از گیبونز مینویسد: لشکریان همین که به منزلی برسند اسبان، الاغان و شتران را در مزارع اطراف رها میکنند، بدینسان به روستاییان زیانهای فراوانی وارد میآورند، اینها نه فقط در فکر جبران زیانهای وارده به روستاییان نیستند، بلکه پول و آذوقه هم از آنها طلب میکنند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفرنامه اوژن فلاندن به ایران ص 146
جغرافیای کرمان در عهد ناصری ص 325
مسافرت در ارمنستان و ایران ص200