احمد تفضلی 16 آذر 1316 در اصفهان به دنیا آمد. دبستان و دبیرستان را در تهران گذراند و از دارالفنون در سال 1335 دیپلم ادبی گرفت و در همان سال نشان درجه اول فرهنگ را دریافت کرد.
تفضلی دوره لیسانس زبان و ادبیات فارسی را در سال 1338 در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران با رتبه اول به پایان رساند و در همان سال دوره دکتری زبان و ادبیات فارسی را در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران اغاز کرد. او همزمان از سال 1337 تا 1345 در اداره فرهنگ عامه اداره کل هنرهای زیبا به کار اشتغال داشت.
هم کلاسی دورهی دکتری او علی اشرفِ صادقی میگوید: “تفضلی کوچک اندام بود اما تیزهوش و زیرک، گرم و صمیمی. همواره پس از کلاس، همدرسان او دورش را میگرفتند و آنچه از گفتههای استادان برایشان مبهم مانده بود از او میپرسیدند.”
احمد تفضلی در سال 1340 بورس تحصیلی گرفت و برای ادامه تحصیل به لندن رفت. تا سال 1344 دوره فوق لیسانس را در مدرسه زبانهای شرقی دانشگاه لندن گذراند. در ایام اقامت در لندن با دخترخاله خود ازدواج کرد.
پس از پایان تحصیلات خود در لندن، به فرانسه رفت و مدتی با پروفسور دومناش، استاد زبانهای ایرانی کارکرد. سپس به ایران بازگشت و در سال 1345 رساله دکتری خود را در دانشگاه تهران گذراند و همانجا به تدریس مشغول شد.
پایاننامه تفضلی تصحیح و ترجمه سوتکرنسک و ورشت مانسرنسک، از دینکرد 9 و سنجش این دو نسک با متنهای اوستایی به راهنمایی دکتر صادقکیا بود.
از سال 1345 تا 1347 به عنوان پژوهشگر در بنیاد فرهنگ ایران مشغول به کار بود و به این همکاری در سالهای نخستینِ خدمتش در دانشگاه تهران نیز همچنان ادامه داد.
همسر دکتر تفضلی به سالهای فعالیت همسرش در بنیاد فرهنگ ایران اشاره میکند و میگوید: “به علت اینکه حقوق بنیاد فرهنگ ایران ناچیز بود، خانلری به تفضلی پیشنهاد ثبت نام در دفتر را داد تا رسماً عضو دفتر شود و از مزایای حقوقی آن استفاده کند. ولی تفضلی معتقد بود، حقوق کذایی به پول دربار ترجیح دارد و نرفت.”
تفضلی از سال 1347 با سمت استادیارِ گروه فرهنگ و زبانهای باستانی رسماً به هیئت علمی دانشگاه تهران پیوست و در سال 1352 به رتبه دانشیاری رسید. درسال 1354 نیز فرصت مطالعاتی خود را به مدت یکسال در آلمان گذراند و پایههای اطلاعات خود را در زبان آلمانی محکمتر کرد و با ایران شناسان آلمانی آشنایی بیشتری یافت.
احمد تفضلی در سال 1357 به رتبه استادی دانشگاه تهران رسید.
تفضلی در تابستان سال های 1363 و 1364 به دعوت دانشگاه کپنهاک به دانمارک، در پائیز 1367 به دعوت دانشگاه توکیو به ژاپن، در اسفند 1370 و فروردین 1371 به دعوت مدرسه مطالعات عالی دانشگاه سوربن پاریس به فرانسه، در تابستان 1371 به دعوت دانشگاه پکن به چین، در تابستان 1373 به دعوت دانشگاه سن پترزبورگ به روسیه و در اسفند و فروردین 1374 و 1375 به دعوت دانشگاه هاروارد به امریکا برای ایراد سخنرانی و تدریس سفر کرد.
همسرش میگوید: “با آن که دانشگاه هاروارد سالها از او تقاضا میکرد، برای ده سال، کرسی خاورشناسی را به او بسپارد، او قبول نکرد و فقط به ایراد سخنرانی اکتفا کرد و میگفت؛ رفتن من از ایران با مرگ همراه است. در عین اعتراض به بعضی از خلقیات و رفتارهای نامطلوب مردم، سخت دلبسته ایران بود.”
دکتر احمد تفضلی در ده سال اخر زندگیاش ریاست بخش دانشجویان خارجی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران را نیز برعهده داشت. از سال 1370 به عضویت پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی درامد و از سال 1373 به بعد، معاونت علمی و پژوهشی آنجا را برعهده گرفت.
به کارهای علمی و نوشتههای تفضلی تاکنون جوایز و تقدیرنامههای زیر تقدیم شده است:
نشان درجه یک فرهنگ در سال 1335، تقدیرنامه و جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران برای ترجمه کتاب “نمونههای نخستین انسان و نخستین شهریار در تاریخ افسانههای ایران “با همکاری ژاله آموزگار در سال 1369.
در چهار مارس 1994 (اسفند 1372) آکادمی کتیبهها و ادبیات، که یکی از پنج اکادمی تشکیلدهنده انستیتوی فرانسه است، از خدمات علمی احمد تفضلی در مطالعات زبان پهلوی قدردانی کرد و جایزه گیرشمن را به او اختصاص داد.
تقدیرنامه و جایزه کتاب سال بین المللی جمهوری اسلامی ایران برای کتاب گزیدههای زاد اسپرم با همکاری فیلیپ ژینیو درسال 1374، و در روز 22 شهریور 1375(1996) دانشگاه دولتی سن پترزبورگ درجه دکتری افتخاری ایران شناسی به احمد تفضلی اهدا کرد.
تقدیرنامه و جایزه کتاب سال برای تالیف کتاب “تاریخ و ادبیات ایران پیش از اسلام” که به کوشش ژاله آموزگار به چاپ رسیده بود در سال 1377.
استادان مستقیم تفضلی در ایران: عبدالعظیم قریب، بدیعالزمان فروزانفر، جلال همایی، ابراهیم پور داود، محمد معین، ذبیحاله صفا، صادق کیا، احسان یارشاطر، محمد مقدم، یحیی ماهیار نوابی و پرویز خانلری.
استادان تفضلی در خارج: هنینگ، گرشویچ، مکنزی، مری بویس (انگلستان)، پیردومناش، لازار (فرانسه )، ایلریس، هینتز، لنتز (آلمان)، نوبرگ (سوئد)، مایر هوفر(اطریش )، فرای (امریکا)، اتو (ژاپن)، باگالیوبوف ، لوکونین (روسیه)
دکتر تفضلی نه تنها استاد مسلم زبانهای کهن ایرانی و فرهنگ و تمدن ایران پیش از اسلام به شمار میرفت، عربی را هم به خوبی میدانست.
فرانسه و انگلیسی و آلمانی را به روانی میخواند و مینوشت.
باستانی پاریزی میگوید: “به جز زریاب خویی، نمونهای دیگر از چند زبانی را در مورد احمد تفضلی دیدم. یک روز که با قطار از پاریس به کپنهاک میرفتیم، تفضلی با ماموران قطار در فرانسه و بلژیک، به زبان فرانسه صحبت میکرد، در هلند به انگلیسی و در آلمان به آلمانی با آنها حرف میزد و در کپنهاک هم با فریدون وهمن ، بیش از آن که به فارسی صحبت کنند، کلمات اوستایی و فارسی باستان را رد و بدل میکردند.”
دکتر ژاله آموزگار به معرفی و تحلیل واژه نامه مینوی خرد، تألیف احمد تفضلی، پرداخته است: “احتیاج به یک فرهنگ کامل، مطمئن و قابل استفاده برای آثار پهلوی مطلبی انکار نشدنی است و نبودن آن نقصانی بزرگ. برای اجداد و بستگان زبان پهلوی، چون سانسکریت، اوستا و فارسی باستان، از مدتها پیش این کمبود، در حد امکان رفع گردیده است. ولی پیچیدگی خط پهلوی و اختلافاتی که میان متخصصان در مورد طرز خواندن کلمات و نقل آنها به خط دیگر وجود دارد، همچنین تعدد کتابهای پهلوی با سبکهای مختلف و بازمانده از دورانهای متفاوت، در رفع این نقصان موانعی ایجاد میکند. برای پاسخ به این احتیاج و رفع اشکالات فوق و به منظور تدوین یک فرهنگ کامل پهلوی به فارسی، از مدتی پیش، طرحی در بنیاد فرهنگ ایران به مورد اجرا گذاشته شده است که نخست متون پهلوی مهم، هریک جداگانه به صورت واژه نامه درمیآید تا در آینده نزدیکی شالوده یک فرهنگ کامل فراهم گردد.
واژهنامه مینوی خرد یکی از کتابهایی است که در این سلسله و برای چنین هدفی منتشر شده است. اصل کتاب مینوی خرد به پهلوی و شامل سوال و جوابهایی بین دانا و مینوی خرد (روح عقل) است. میدانیم که برای تدوین یک واژه نامه، قبل از هر چیز به یک متن تصحیح شده انتقادی احتیاج داریم. به همین دلیل چون چاپهای قبلی متن مینوی خرد، این مشکل را حل نمیکرد، نویسنده (دکتر تفضلی) با مقابله نسخههای k.43 و TD.2 باکوشش درخور توجهی قبلا متن مصححی فراهم نموده و بعد به تدوین واژه نامه مبادرت کرده است. مشکل بعدی برای تدوین چنین واژهنامهای طرز خواندن و نقل به خط دیگر است. زیرا خط پیچیده پهلوی، غالباً مصوتها را ضبط نمیکند و طرز نگارش تاریخی و شبه تاریخی آن پیش متخصصان این علم، در مورد خواندن، سیستمهایی را پدید آورده است که از میان آنها میتوانیم یکی را به نام “سیستم نوبِرگی” بنامیم که در ان به املایی تاریخی توجه میشود و دیگری، که اساسش را آندرئاس نهاده است “سیستم مکتب لندن” نام دارد و مطابق آن، کلمات را، بنابر آنچه احتمالاً در زمان نوشته شدن این اسناد پهلوی تلفظ می شده، ضبط میکنند و صورت تاریخی کلمه را کنار می گذارند. با توجه به این مطالب، حفظ یک روش یکنواخت در نقل کلمات پهلوی، با در نظر گرفتن همه نکات، برای محقق این رشته کار آسانی نیست اگر کسی بتواند حتی نود در صد این یکنواختی را حفظ کند، کار بس ارزندهای انجام داده است. با مطالعه در واژهنامه مینوی خرد و ضمن دقت در جزئیات آن، میتوان با کمال اطمینان اذعان داشت که نویسنده دانشمند آن (دکتر تفضلی)، که از سیستم مکتب لندن پیروی میکند و توجه اساسی به متون فارسی میانه ترفان دارد به مراتب بیش از این حد، به این یکنواختی و هماهنگی توجه دارد و در سبک نگارش وکوششی که در صحت آن به کار میبرد چنان وسواسی به چشم می خورد که خواننده را به تحسین وا میدارد.”
زندگی پر بار علمی، هرگز او را از انجام وظایف خانوادگی باز نداشت. همسر و پدری مهربان برای دو دخترش بود. در کنار کتابهای علمی، رمان میخواند. موسیقی اصیل ایرانی، آوای سه تار و صدای بنان را دوست داشت. با اغلب استادان غربیِ هم رشته خود ارتباط برقرارکرده بود و آنها مرتباً اثار خود را برای او میفرستادند. لذا مقالات ایرانشناسی او اکنون گنجینه بزرگی است.
در ایران معمولاً دانشمند به کسی گفته میشود که محفوظات زیادی دارد و در مجالس، مایه سرگرمی حاضران میشود اما در کشورهای پیشرفته، مجهز بودن به متد علمی شرط اصلی حایز شدن این عنوان است. تفضلی با هوش سرشار و ذهن باز خود در هنگام تحصیل در اروپا، روش علمی غربی را به خوبی فراگرفته بود. در کنار این روش علمی، چند ویژگی دیگر نیز آثار علمی او را ممتاز کرده است: نخست اعتدال حاکم بر طبعش بود. او در همه امور زندگی معتدل بود. از تعصبهای غیرعلمی وگرایش بیحد و غیرموجه به ایران باستان که اکثر تحصیلکردگان رشته زبانها و فرهنگ ایران باستان، به آن دچارند به کلی دور بود. به عکسِ بیشترِ هم رشته های خود که متون پهلوی را به زبانی “سره” و نامفهوم برمی گردانند، ترجمه های او از این متون به زبان همه کس فهم امروز است. خصوصیت دیگر او انضباط فکری بود. او هیچگاه در نوشتن، عنان ذهن خود را به تداعی معانی نمی سپرد و از چهارچوبی که برای نوشته خود معین کرده بود، تجاوز نمیکرد و این یک جنبه از همان انضباط علمی است. مجموع این خصوصات موجب شده بود که او دارای یک ذهن علمی منطقی منظم باشد و هیچ سخن غیرمستند و غیرعلمی از آن تراوش نکند. در نوشتن گرایش به ایجاز داشت و مقالات او اغلب کوتاه است.
تفضلی به ویژه با دانشنامه ایرانیکا که در آمریکا منتشر میشد، همکاری میکرد و تنها در شش جلد اول این کتاب، سی و پنج مقاله از او به چاپ رسیده است. تصحیح متن پهلوی و آوانویسی و ترجمه و تفسیر گزیدههای زاد سپرم را به فرانسه نیز با فیلیپ ژینیو، استاد زبان پهلوی دانشگاه پارس تهیه کرده که در 1993 در لوون بلژیک (انتشارات پترز) در 440 صفحه به چاپ رسیده است.
از خصایل دکتر احمد تفضلی باید گفت که استاد، علم و فرهنگ را ارج بسیار میگذاشت. با شاگردان و همکاران در نهایت لطف و مهربانی بود. از هیچ کمکی به آنان دریغ نمیکرد و در کشف استعدادهای علمی و تشویق ایشان به پژوهش و نگارش، هیچ کوششی را فرو نمیگذاشت. عاشق علم بود. از شهرت سخت گریزان بود. از مصاحبه و غیره دوری میکرد. حاضر نبود در مقابل کسی یا مقامی سرخم کند یا عجز نشان دهد. در پی مال و مقام نرفت و جز به علم به کار دیگری نپرداخت. جمع این خصایل به او شجاعت و سربلندی و استقلال نفسی بخشید که از خلقیات نادر ما ایرانیان به شمار میرود.
تمام اساتید شرقشناس و محققان زبانهای پهلوی و باستان ایران، او را عالم به زبان پهلوی میدانستند و به او احترام میگذاشتند. پس از فوت تفضلی، یادنامه احمد تفضلی به کوشش علی اشرف صادقی منتشر شد. بعدها 19 مقاله به زبان انگلیسی در مجموعهای به نام مینوی خرد به کوشش تورج دریایی و محمود امیدسالار به یاد بودِ خدمات علمی تفضلی در قلمرو ایرانشناسی در امریکا منتشر شد.
دکتر احمد تفضلی، در شامگاه دوشنبه بیست و چهار دی 1375 حین تعویض لاستیک اتومبیل مورد اصابت ماشین دیگر قرار میگیرد و جان میسپارد. در بررسیهای به عمل آمده بعد از تصادف، مشخص میشود که نمونه چاپی کتاب “تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام” در داخل کیف او نیست و این نمونه چاپی گم شده است.
ایرج وامقی که شاهد خاکسپاری دکتر احمد تفضلی بوده است، سخنان خود را با مرثیهای مانوی آغاز میکند:
“ای اموزگار بزرگ: مرزکو، ای شبان ای چراغ بزرگ که زود خاموش شدی
سیاه شد چشم من، بی نور و بی فروغ ای گرد رزم اور، که سپاه را هشتی
ترس سپاه را فراگرفت…روان آشفت ای درخت تناور که شاخه هایت شکست
لرزه افتاد برمرغانی که اشیانشان ویران شد ای خورشید بزرگ که از جهان غروب کردی
تاریک شد چشم ما، چه، روشنی پنهان شد” ازمرثیه برای مرزکو جانشین مانی
فهرست آثار احمد تفضلی
1345: تصحیح و ترجمه سوتکرنسک و ورشت مانسر نسک از دینکرد 9 و سنجش این دو نسک با متنهای اوستایی پایان نامه دکتری
1348: واژهنامه مینوی خرد، تهران: بنیاد فرهنگ ایران
1354: مینوی خرد. ترجمه ، تهران: بنیاد فرهنگ ایران (تجدید چاپ تهران: توس 1362، تجدید چاپ در تهران توس 1379)
1363-1368: نمونههای نخستین. انسان و نخستین شهریار در تاریخ افسانهای ایران ارتور کریستن سن ترجمه و تحقیق با همکاری ژاله اموزگار در دو جلد، تهران: نشر نو (تجدید چاپ دو مجلد با هم تهران چشمه)
1368: شناخت اساطیر ایران: جان هینلز، ترجمه با همکاری ژاله اموزگار، تهران: چشمه
1370: اسطوره زندگی زرتشت با همکاری ژاله اموزگار: نشر چشمه
یک قطره باران: نشر نو
1373: زبان پهلوی ادبیات و دستور آن. با همکاری ژاله آموزگار، تهران: معین
1376: تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام. به کوشش ژاله آموزگار، تهران: سخن
1385: جامعه ساسانی: سپاهیان، کاتبان و دبیران، دهقانان. ترجمه شیرین مختاریان و مهدی باقی، نشر نی
اقتباس از کتاب پژوهشگران معاصرایران به کوشش مهندس هوشنگ اتحاد
تلخیص از بیژن آرقند