Search
Close this search box.
تازه ها
مطبوعات ایران در دوره‌ی پهلوی، بخش دوم (1332-1320 هـ.ش)

سال‌های 1320 تا 1332ه.ش پرهیجان‌ترین دوره‌ی مطبوعاتی ایران قبل از انقلاب اسلامی بود. با هجوم متفقین به ایران در سوم شهریور 1320ه.ش و سقوط رضاشاه، فضای سیاسی-اجتماعی کشور به طور کلی متحول شد. فضای تمجید و تملق از بین رفت و جای خود را به انتقاد از حاکمیت داد. تعداد مطبوعات از چپ رادیکال تا راست افراطی و از مطبوعات واقع‌بین تا نشریات سودجو افزایش یافت؛ به طوری‌که از سال 1326 تا 1332ه.ش تعداد 1718 عنوان روزنامه از چاپ‌خانه بیرون آمد. در این دوره گرچه شرایط دریافت امتیاز آسان‌تر شده بود اما روزنامه‌ها بیشتر توقیف می‌شدند، چراکه جناح‌های چپ و راست با یکدیگر به مخالفت می‌پرداختند و هر کابینه که روی کار می‌آمد با خط مشی روزنامه‌های کابینه‌ی سابق مخالفت می‌ورزید و اکثر روزنامه‌های مرتبط با آن دوره را توقیف می‌کرد.

در سال‌های 1332-1320ه.ش همراه با رشد کمی و کیفی فعالیت‌های سیاسی و همگام با بحران‌های سیاسی-اقتصادی در کشور، مطبوعات نیز صحنه‌ی درگیری‌ سیاسی و رقابت دولت‌های خارجی، و حتی متنفذین محلی و غیرمحلی بود. از همین روی با روزنامه‌های بسیاری سر و کار داریم که نماینده‌ی مواضع افراد، احزاب، دربار و دولت‌های بیگانه بوده‌اند. شغل روزنامه‌نگاری نیز می‌توانست نردبان ترقی افراد باشد. روزنامه‌نگارانی در این دوره هستند که حتی توانستند به مشاغل وکالت و وزارت دست پیدا کنند؛ عباس مسعودی و دکتر حسین فاطمی از آن جمله‌اند. البته روزنامه‌نگارانی نیز بودند که جان بر سر قلم گذاشتند که می‌توان از محمد مسعود، احمد دهقان، دکتر حسین فاطمی و امیرمختار کریم پورشیرازی یاد کرد.

انتشار هفته‌نامه‌ها از تغییرات دیگر عرصه‌ی مطبوعات در این دوره است. آن‌ها مولود حوادث بعد از شهریور 1320ه.ش بودند که در سال‌های اشغال کشور به وجود آمدند و ناگهان زیاد شدند. در این دوازده سال، حدوداً 2682 نشریه‌ی جدید پا به عرصه‌ی مطبوعات نهادند. انجمن مطبوعات برای نخستین بار در چارچوب یک تشکیلات صنفی-مطبوعاتی در سال‌های نخستین دهه20 تشکیل گردید و از طرف دولت به رسمیت شناخته شد. مسئله‌ی دیگری که تا پیش از این سابقه نداشت، گرفتن امتیاز روزنامه یا مجله از طرف بانوان بود و 124نشریه به صاحب امتیازی آن‌ها به چاپ رسید. چنین رقمی مؤید علاقه و توجه خانم‌ها به روزنامه‌نگاری نیست چراکه وقتی دولت در دهه‌ی 20 اعلام کرد کارمندان دولت نمی‌توانند صاحب امتیاز باشند، صاحبان امتیاز کارمند، ورقه‌ی امتیاز خود را به اسم همسر یا خواهر خود کردند.

از آن‌جایی که این دوره با وقایع مربوط به جنگ‌جهانی دوم هم‌زمان بود، محتوای ستون‌‌های روزنامه‌ها شامل اخبار جنگ بود که از مطبوعات کشورهای بزرگ نقل می‌شد. ترجمه‌ی آن‌ها در نشریه‌های ایران گسترش ترجمه را به همراه داشت و بدین ترتیب بنگاه‌های ترجمه و نشر ایجاد شدند. هدف این مقالات تحلیل بین‌المللی اوضاع سیاسی بود. این مقالات در افزایش آگاهی مردم از اوضاع سیاسی دیگر کشورها به‌ویژه جنبش‌های ضداستعماری که در کشورهایی همچون هند به وقوع می‌پیوست، نقش به سزایی داشتند. حذف رضاشاه از قدرت سیاسی، خواست نیروهای اشغال‌گر بود. آن‌ها به این نتیجه رسیدند که برای مداخله در امور ایران به جای ادامه‌ی دیکتاتوری، به یک فضای باز سیاسی در کشور نیاز دارند، بنابراین در ابتدا سعی نمودند با یکی از شاهزادگان قاجاری به توافق برسند و یا این حکومت سلطنتی را به جمهوری تغییر دهند. در نهایت با تلاش‌های محمدعلی فروغی، محمدرضای ولیعهد به عنوان شاه ایران انتخاب شد. شاه جدید برای بقای سلطنت خود تلاش کرد سیاست مداراجویانه‌ای اتخاذ کند و کوشید تا نشان دهد که شاهی مشروطه‌خواه و مدافع قانون اساسی است. او برخلاف سیاست‌های پدرش درباره‌ی مطبوعات می‌گفت: «اینکه فلان روزنامه توقیف شود یا حتی تذکر داده شود هیچ لازم نیست. شغل من ایجاب می‌کند که تحمل همه چیز را داشته باشم.»[1]

با روی کار آمدن دکتر مصدق، مردم و مطبوعات به آزادی‌های سیاسی و اجتماعی بیشتری نسبت به دولت‌های قبلی دست یافتند. در آن دوره 373 روزنامه موافق و مخالف منتشر می‌شد. دکتر مصدق در نخستین پیامش به مردم، از طریق رادیو ایران، از نویسندگان خواست که: «از آزادی‌ای که به آن‌ها داده شده‌است سوءاستفاده ننمایند و حریم قلم خود را حفظ نمایند.»[2]

بعد از استعفای دکتر مصدق در پی عدم موافقت شاه با درخواست نخست‌وزیر _مبنی بر واگذاری اختیارات قانون‌گذاری شش ماهه_ مطبوعات با درج نظرات نمایندگان مجلس و مصاحبه‌های آیت‌الله کاشانی، نقش مهمی در بسیج مردم داشتند. حزب توده که در این دوره نشریاتی چون «شهباز»، «نویدآزادی»، «رنگین‌کمان» و .. داشت، تغیر موضع داد و به مخالفت با قوام و موافقت با مصدق روی آورد. با آشکارا شدن اختلافات میان کاشانی و مصدق بر سر برخی مسائل، نقش مطبوعات پررنگ‌تر شد. مطبوعات با انتشار مطالب تحریک آمیز اختلاف بین آن‌ها را تشدید کردند و تا جایی به این اختلاف دامن زدند که هنگام وقوع کودتا یکی از عوامل مؤثر در سقوط دکتر مصدق شدند. پس از کودتای 28مرداد 1332ه.ش اولین گام دولت نظامی وقت، تعطیل کردن تمام مطبوعات در سراسر کشور بود. در تاریخ مطبوعات ما چنین اقدامی بی‌سابقه نبود و نزدیکترین عمل مشابه در نیمه‌ی دوم سال 1320ه.ش روی داد. در آن زمان به جای تمام روزنامه‌ها یک روزنامه دولتی توسط اداره‌ی کل انتشارات و تبلیغات وقت به راه افتاد که مردم آن را بخرند و از اوضاع و اخبار، بی‌خبر نمانند. روزنامه‌ها با یک استثناء ناچیز، شخصیت سیاسی خود را به تدریج از دست دادند و به لباس خبری_اجتماعی درآمدند، و از آن پس گرایش تدریجی مطبوعات جدید به سوی مسائل اقتصادی، علمی، پزشکی و فرهنگی قابل ملاحظه بود.

———————————

[1]. فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج1، ص 214.

[2]. الموتی، ایران در عصر پهلوی، ج6، ص 277.

———————————

منابع

مطبوعات عصر پهلوی، به روایت اسناد ساواک

بررسی اوضاع مطبوعات ایران پس از سقوط رضاشاه تا کودتای 28 مرداد 1332، کبری بیرگانی قربانی، محمدرضا علم.

مطبوعات سیاسی در عصر مشروطیت، حسین ذاکر

سیری در مطبوعات ایران، مسعود برزین

فریما دستیار