Search
Close this search box.
تازه ها
معرفت‌شناسی (قسمت پنجم)

معرفت چیست؟

در این نوبت بنا داریم از معرفت و چیستی آن سراغ بگیریم. در واقع پرسش ما این است که اگر کسی مدعی شد که «می‌داند»، این ادعای معرفت، می‌بایست واجد چه شرایط و خصوصیاتی باشد که اگر چنان شرایطی محقق شد فرد مدعی معرفت مجاز به چنان ادعایی است، به بیان دیگر شرایط معرفت چیست؟

معرفت‌شناسان معتقدند، معرفت زمانی حاصل می‌شود که اگر و فقط اگر باور موجه صادق وجود داشته[1] باشد بنابراین اگر شخصی مدعی معرفت باشد این سه شرط با هم باید حاصل شده باشد اگر s به p باور دارد به این معناست که:

گزاره صادق وجود دارد
۱-فاعل شناسا به چنان گزاره‌ای باور دارد
۲-فاعل شناسا برای باور خود دلیل یا دلایل مقنع و کافی دارد
۳-در این صورت ادعای «من می‌دانم که» از سوی هر کس، مجاز و موجه است و وی مسئولیت و وظیفه معرفتی[2] خود را به انجام رسانیده است.

این تعریف که به تعریف سه‌جزیی معرفت[3] مشهور است، شرط لازم و کافی معرفت برشمرده شده است که بیان منطقی آن عبارت است از

Kap → p
Kap → bap
kap → jbap
اگر شخص a معرفت دارد که p پس p وجود دارد یعنی صادق است[4]

اگر شخص a معرفت دارد که p پس a باور دارد که p

اگر شخص a معرفت دارد که p پس a در باور به p موجه است

اگر گفتیم می‌دانم که امروز بارانی است. لازم است که هوا واقعاً بارانی باشد یعنی گزاره هوا بارانی است صادق باشد و ثانیاً باور داشته باشم به این گزاره و ثالثاً برای این باور خود دلیل یا دلایل کافی اقامه کنم مثلاً شواهد و قرائن عینی بیاورم و نشان دهم که هوا بارانی است.

نکته اول که می‌بایست بر آن تأکید نمود آن است که همه تعاریف و من‌جمله تعریف از معرفت مربوط به مقام ثبوتند و نه آنچه در باب معرفت در میان آدمیان می‌گذرد به تمامه از منطق اثبات پیروی می‌کند و برآمیختن این دو مقام با هم سبب مغالطات بسیار می‌گردد. لذا اگر کسی بر گزاره صادقی باور نداشت (جهل مرکب) هیچ‌گاه در هیچ مکان، و همواره برای هیچ‌کس، دانش و معرفتی تحقق نخواهد یافت از این روست که گفته می‌شود

Kap → p

نکته دوم:

وقتی سخن از صدق در گزاره‌ها می‌رود لاجرم دو پیش‌فرض ذیل مأخوذ در تئوری صدق خواهد بود.

تمام گزاره‌هایی که خبر از واقعیات می‌دهند، میدان‌دار عرصه معرفت هستند و آنهایند که در معرفت‌شناسی مدنظر قرار می‌گیرند. از این جهت است که p همواره یک گزاره اخباری است و همه گزاره‌های انشایی، اخلاقی، دستوری و نیز گزاره‌هایی که حاکی از آمال و آرزو و خواست‌ها است از محدوده کاوش معرفت‌شناسی خارج است چه اینکه این نوع از گزاره‌ها هیچ خبری از واقعیات بیرون گزاره‌ای نمی‌دهند[5]
وقتی گفته می‌شود

Kap → bap

مراد آن است که a می‌بایست به p باور داشته باشد بنابراین a وضعیت ذهنی خاصی نسبت به p خواهد داشت.

وقتی شما با یک گزاره خبری مواجه می‌شوید یکی از حالات چهاگانه زیر برای شما رخ خواهد داد. یا این چنین است که یک طرف آن یعنی یا صادق بودن یا کاذب بودن آن را ترجیح می‌دهید (یقین) یا اینکه نمی‌توانید یک طرف (صادق بودن یا کاذب بودن) را ترجیح دهید یعنی به لحاظ ذهنی هر دو طرف برای شما محتمل است در این صورت یا احتمال صدق و کذب هر دو طرف علی‌السویه و برابر است (شک) و یا احتمال یک طرف یعنی یا طرف صدق یا طرف کذب از طرف دیگر یا بیشتر است (گمان) یا کمتر است (وهم) نامیده می‌شود. مثلاً اگر شما با این گزاره که «هوا بارانی است» روبه‌رو شوید یا معتقدید که این گزاره صادق است یعنی یقین دارید و یا معتقدید این گزاره کاذب است باز یقین دارید و یا احتمال می‌دهید که هوا بارانی است یا هوا بارانی نیست، در این صورت یا احتمال صدق و کذب در نزد شما مساوی است که در این صورت به این گزاره‌ها شک دارید و وضعیت ذهن شما وضعیت شک است و یا اینکه احتمال بارانی بودن را از احتمال بارانی نبودن آن بیشتر می‌دانید که در این صورت به گزاره بارانی بودن گمان (ظن) خواهید داشت و به گزاره بارانی نبودن وهم و تردید خواهید داشت و یا برعکس احتمال بارانی نبودن هوا را بیشتر از احتمال بارانی بودن هوا بدانید. در این صورت به گزاره بارانی نبودن هوا گمان (ظن) و به گزاره بارانی بودن هوا (وهم) خواهید داشت.

بنابراین اگر kap=bap این a به p، باور دارد یعنی با آن یقین یا ظن و گمان خواهد داشت، نکته قابل توضیح اینکه در این تعریف باور در شأن روان‌شناختی دارد. به‌خلاف خود صدق که شأن objective و عین و مستقل از فاعل شناخت دارد[6] به واقعیت مستقل از ذهن ارجاع داده می‌شود[7].

—————————————————————————————————————————————————————————————————-

[1] Knowledge is testified true belief

[2]Epistemic Responsibility

[3]Tripartite definition of knowledge

[4] توضیح خواهم داد که وجود p چگونه به معنای صدق p است

[5] مراد از تئوری صدق انحصاراً مطابقت با واقع نیست بلکه مراد آن است که به هر مدل تئوریک از صدق معتقد باشیم می‌بایست پیشاپیش بند بپذیریم که صدق یک گزاره شأن بیرون رفت از مفاد خود گزاره را دارد و شما با مراجعه به واقعیت خارجی یا با در نظر گرفتن انسجام با سایر شبکه معرفتی و توفیق در عمل و یا مفهوم یافتن در یک سیاق مفهومی و یا … بر حسب معیار صدق منتخب، درستی یا نادرستی آن را درخواهید یافت. بنابر این در هر صورت شما نیازمند به گذر و عبور از مفاد خود جمله برای دریافت صدق آن خواهید بود.

[6] Objective component knowledge

[7] Subjective component knowledge