3. عقل (Reason). ادراکات عقلی به مجموعه معرفتهایی اطلاق میشود که مستقل از تجربه به دست میآیند به عبارت دیگر آنچه که تنها بر اساس عقل محض برای فاعل شناسا معلوم میگردد. معرفتهای ریاضی و منطقی از این دسته معرفتها هستند.
در میان فیلسوفان بحثهای فراوانی در مورد اینکه آیا اساساً معرفتهای عقلانی وجود دارند یا نه؟ درگرفته است. عدهای از فیلسوفان بر این باورند که اساساً معرفتهای عقلانی مستقل نداریم و همه آنها قابل تحویل به ادراکات حسی هستند. از جمله این فیلسوفان شخصی است به نام دیوید هیوم که بر این اعتقاد بود که باورهای ما یا معرفتبخش هستند یا نیستند. اگر قرار است که معرفتبخش باشند میبایست درباره جهان خارج سخن بگویند و این یعنی معرفت حسی و تجربی و اگر در باب جهان خارج سخن نمیگویند، اگرچه نام آنها را ادراکات عقلی مستقل بگذارید باز معرفتبخش نخواهند بود. البته ایشان معتقد بود که منطق و ریاضیات به دلیل آنکه نهایتاً به ادراکات حسی قابل ارجاع هستند از دسته معرفتهای معتبر و قابل اعتنا هستند اما آنها را جزء محصولات عقل محض نمیدانست. بعدها فیلسوف بزرگی به نام کانت در دفاع از ادراکات عقلی در رد نظریه هیوم کتاب نقد عقل محض را نوشت و در آن از ائدئالیزم استعلایی دفاع کرد. نظر ایشان این بود که همه ادراکات بشر نهایتاً به کلیت و ضرورت اتکاء دارد که به تمامه محصول عقل نظری است و برای اثبات این نظریه تقسیماتی در انواع گزارهها صورت داد.
گزارهها در تقسیم اولیه تقسیم میشوند به
1- گزارههای تحلیلی (Analistic proposition)
2- گزارههای ترکیبی (Synthetic proposition)
گزارههای تحلیلی گزارههایی هستند که از تحلیل معنای موضوع میتوان محمولهای آنها را دریافت. این دسته از گزارهها هیچ دانش جدیدی به ما نمیدهند.
گزارههای ترکیبی خود به دو دسته گزارههای ترکیبی پیشینی (Apriori) و گزارههای ترکیبی پسینی (Apositriori) تقسیم میشوند.
کانت به دنبال پاسخ به این سؤال بود که آیا میتوان گزارهای داشت که از عقل محض سرچشمه بگیرد و در عین حال در مورد عالم خارج به ما دانش جدیدی بدهد؟