Search
Close this search box.
تازه ها
نقش روشنفکران در انقلاب مشروطۀ ایران

ریشۀ شکل‌گیری جریان روشنفکری در ایران به دوران اصلاحات عباس‌میرزا و قائم مقام فراهانی بازمی‌گردد. در آن زمان عباس میرزا، ولیعهد فتحعلی‌شاه قاجار، که با شکست در مقابل نیروهای روسی (1228-1218) و مشاهدۀ تجهیزات مدرن نظامی آن‌ها بیش از پیش به انحطاط و عقب‌ماندگی ایران نسبت به غرب پی برده بود، شرایطی فراهم کرد تا گروهی از جوانان ایرانی، که غالباً از طبقۀ اشراف و خاندان‌های ممتاز قاجار بودند برای آموزش در مدارس مدرن، به اروپا بروند.

بنابراین به مرور زمان قشر نو ظهوری در جامعۀ ایران به وجود آمد که علاوه بر تکنولوژی‌های جدید و دانش علمی، طرز تفکر جدیدی را با خود به همراه آورده بودند.

مقایسۀ سبک زندگی و وضعیت جامعۀ ایرانی با اروپا، برای این محصلین قابل تأمل بود، و همین مساله، نقطۀ آغاز تاریخ روشنفکری در ایران شد.

مورخان سه گروه را موثر در پیشبرد و پیروزی انقلاب مشروطه می‌دانند، روشنفکران، روحانیان و بازاریان.

راست به چپ: میرزا ملکم‌خان ناظم‌الدوله و میرزا فتحعلی آخوندزاده-(آخوندف)

 

روشنفکران آغازکنندگان این مسیر بودند، آنها مفاهیمی همچون حکومت مشروطه، آزادی، قانون، پارلمان، را به درون جامعۀ ایرانی وارد کردند. روشنفکران ایرانی برای مدت‌ها تلاش می‌کردند تا در مقاله‌ها و کتاب‌های خود، ویژگی‌های مثبت این اندیشه‌ها را برای ایرانیان شرح دهند چرا که از مدت‌ها قبل به این نتیجه رسیده بودند که ریشۀ تمام پیشرفت‌های غرب در محدود کردن قدرت استبدادی حکومت‌هایشان بوده است. با این وجود نمی‌توان ادعا کرد که تمام روشنفکران و مردم عام، درکی به یک اندازه ازاین مفاهیم داشتند، با این حال در انقلاب مشروطه این مضامین تبدیل به شعار اصلی مردم شد.

جریان روشنفکری، پیش از انقلاب مشروطه، به نقد نظام سیاسی قاجار می‌پرداخت. اولین گروه تحصیل‌کردگان ایرانی مانند، میرزا ملکم‌خان، عبدالرحیم طالبوف، میرزا حسین‌خان سپهسالار، یوسف‌خان مستشارالدوله تبریزی و… جزئی از ساختار حکومت قاجار بودند و در ابتدا تلاش می‌کردند که از درون حکومت، شاهان را به اصلاحات کلان سیاسی ترغیب کنند. میرزا ملکم‌خان ناظم‌الدوله، تلاش می‌کرد تا مفهوم قانون را در ایران رسمیت ببخشد و در این مسیر به او لقب میرزاملکم قانونی داده‌اند. میرزا ملکم‌خان، اولین انجمن نوین سیاسی – اجتماعی ایران را در سال 1238 شمسی با نام فراموشخانه و با اجازهٔ ناصرالدین شاه و عضویت افتخاری او تأسیس کرد. اعضای این فراموشخانه غالباً از دانش‌آموختگان دارالفنون بودند. با اینکه اکثریت اعضای این انجمن را طبقۀ متوسط شهری تشکیل می‌دادند اما چهره‌هایی همچون شاهزاده جلال‌الدین میرزا، از فرزندان فتحعلی‌شاه قاجار در میان آن‌ها دیده می‌شد. جلال‌الدین میرزا به دلیل خط فکری متفاوتی که نسبت به خاندان خویش دنبال می‌کرد همواره مورد خشم دستگاه حکومتی عصر ناصری بود.

انجمن فراموشخانه، آموزه‌های سیاسی _ اجتماعی قرن نوزدهم در اروپا را ترویج می‌کرد همچنین نگاه ویژه‌ای به انقلاب فرانسه داشت. خیلی زود انتشار تفکرات وابسته به انقلابی‌گری، خشم ناصرالدین شاه را برانگیخت و به تعطیل شدن انجمن فراموشخانه منتهی شد، میرزا ملکم‌خان نیز دستگیر و به عراق تبعید شد. در ادامه ناصرالدین شاه دستور داد سانسور شدیدتری بر کتاب‌ها و مقالاتی که از فرانسه ترجمه می‌شد اعمال گردد. حتی کار تا به جایی پیش رفت که شاه می‌خواست دارالفنون را نیز تعطیل کند، با این حال با وساطت گروهی از درباریان، ناصرالدین شاه از این اقدام منصرف شد،اما جو کشور دوباره در استبداد فرو رفت.

در این میان میرزا فتحعلی آخوندزاده مشهور به آخوندوف، که مقیم کشور روسیه بود مسیری متفاوت در بیان اندیشه‌های سیاسی خود در پیش گرفت. او در آثارش صراحتاً به جدال با سنت‌های استبدادی قاجار پرداخت. در نظر میرزا فتحعلی آخوندزاده، راه پیشرفت ایران در یک پروتستانتیسم اسلامی بود. او معتقد بود ایران تنها در صورتی می‌تواند یک کشور پیشرفته باشد که حکومت مطلقه برچیده شود و قانون اساسی در کشور حاکم گردد. آخوندزاده با نمایشنامه‌هایی که در ژانر کمدی سیاه می‌نوشت تلاش می‌کرد تا اوضاع جامعۀ ایرانی را با طنز تلخ به تصویر بکشد. از مهم‌ترین این نمایشنامه‌ها می‌توان به، سرگذشت یک مرد خسیس/ حاجی‌قره، تمثیلات، تماشاخانه اشاره نمود.

یکی از مهم‌ترین مسائلی که در نشر تفکرات مشروطه‌خواهی مؤثر بود نشریاتی بودند که در اواخر دورۀ ناصرالدین شاه در خارج ازکشور به چاپ می‌رسید. این روزنامه‌ها توسط دولت ممنوعه اعلام شده بود اما دسترسی به آنها به ویژه برای طبقات اعیان و اشراف آسان بود و حتی گفته می‌شود مظفرالدین میرزای ولیعهد که در تبریز حضور داشت، این روزنامه‌ها را مطالعه می‌کرد. نشریاتی همچون روزنامۀ قانون، اختر،ثریا، حبل المتین و…

نوشته‌های میرزا آقاخان کرمانی در انتشار اندیشۀ روشنفکری و ساماندهی آن ها نقش به‌سزایی داشت. میرزا آقاخان نوشته‌های خود را در روزنامۀ قانون به ریاست میرزا ملکم‌خان که در لندن بود و روزنامۀ اختر که دفتر آن در محل اقامت شخص میرزا آقاخان یعنی، استانبول بود منتشر می‌کرد. میرزا آقاخان، در ابتدای امر بسیار تحت تاثیر آخوندوف می‌نوشت، حتی کتاب سه مکتوب او به گونه‌ای یک بازنویسی از مکتوبات آخوندوف است. میرزا آقاخان شیفتۀ فرهنگ باستانی ایرانی بود به همین دلیل ریشۀ تمام عقب‌ماندگی و مشکلات ریز و درشت ایران را در حملۀ اعراب می‌دانست.

پس از آنکه سید جمال‌الدین اسدآبادی به استانبول مهاجرت کرد، تاثیر عمیقی بر فکر میرزا آقاخان کرمانی گذاشت. اتحاد اسلامی در اندیشۀ سید جمال به سرعت در سرتاسر قلمروی اسلامی فراگیر شد. میرزا آقاخان کرمانی یکی از مظنونین قتل ناصرالدین شاه بود بنابراین دولت عثمانی وی را به همراه احمد روحی و خبیر الملک به دولت ایران تحویل داد و نهایتاً به دستور مظفرالدین شاه اعدام شد.

یکی از ویژگی‌های نسل اول روشنفکران ایرانی این است که غالباً تلاش می‌کردند به مشکلات و معضلات ایران از دریچۀ جهان غربی نگاه کنند. بیشتر این افراد از تفاوت‌های عمدۀ جامعۀ ایرانی و جامعۀ غربی غافل بودند و گمان می‌کردند که صرفاً با الگو قرار دادن جهان غرب، تمام مشکلات حل می‌شود و ایران یک شبه مسیر ترقی را طی خواهد کرد.

در جریان انقلاب مشروطه هدف دو گروه روشنفکران و روحانیان حذف حکومت استبدادی بود. این هدف مشترک این دو گروه را با توجه به تفاوت‌هایشان در کنار هم قرار داد. روشنفکران مسیر مخالفت خود را در برابر حکومت از سال‌ها پیش آغاز کرده بودند اما تودۀ مردم غالباً به آنها توجهی نداشتند، این درحالی بود که پس از نهضت تنباکو (1891م)، علماً توانسته بودند با یک حرکت گستردۀ مردمی در مقابل زیاده‌خواهی‌ها و اقدامات نسنجیدۀ ناصرالدین شاه و دستگاه حکومتی‌اش قد علم کنند و از پایگاه مردمی قدرتمندی برخوردار بودند. در جریان روشنفکری از ابتدا گرایش‌های متفاوتی وجود داشت. روشنفکران هیچگاه در اندیشه‌های خود به یک مفهوم واحد نرسیده بودند به همین دلیل از یک اقدام اساسی علیه حکومت دور مانده بودند. پس از پیروزی انقلاب مشروطه، خیلی زود اختلافات بر سر همین مفاهیم آغاز شد و گروه‌بندی‌های مختلفی را ایجاد کرد. و این اختلافات یکی از عوامل مهم به ثمر نرسیدن مشروطهٔ ایرانی بود.

 

منابع

روشنفکران و نهضت مشروطه، سیدجواد حسینی

اندیشه‌های میرزا آقاخان کرمانی، فریدون آدمیت

فریما دستیار