زمینه:
شاخه: متافیزیک
رویکرد: مونیسم
پیش از وی: 2500 تا 900 پیش از میلاد: تمدن مینوسی در کرت و تمدن میسنی در یونان برای توضیح پدیده های طبیعی به دین تکیه کردهاند.
1100 پیش از میلاد: اسطوره خلقت بابلی وضعیت اولیه جهان را حجمی از آب تعریف میکند.
700 پیش از میلاد: نسب نامه خدایان را هزیود شاعر سرود و شرح داد که خدایان چگونه جهان را آفریدند.
پس از وی: اوایل قرن پنجم پیش از میلاد: امپدوکلس چهار عنصر اصلی کیهان را معرفی میکند: زمین، آب، هوا و آتش.
400 پیش از میلاد: لوسیپوس و دموکریتوس به این رسیدند که جهان از اتم و خلا تشکیل شده است.
همه چیز از آب ساخته شده است
تالس میلتوسی (624 تا 546 قبل از میلاد)
در عهد باستان (میانه قرن هشتم تا قرن ششم پیش از میلاد) مردم شبه جزیره یونان به تدریج در دولت-شهرها ساکن شدند. آنها سیستمی الفبایی برای نوشتن ایجاد کردند و سرچشمههای آغازین آنچه فلسفه غربی خوانده میشود در آنجا ظهور یافت. تمدنهای پیشین برای تشریح پدیدههای جهان پیرامون به دین دل بسته بودند، حال نسل جدیدی از متفکران ظهور کرده بود که میخواست توضیحی طبیعی و عقلی برای جهان بیابد.
نخستین اندیشمند علمی جدیدی که میشناسیم تالس میلتوسی است. چیزی از نوشتههایش باقی نمانده، اما میدانیم که هندسه و نجوم را خوب میدانسته و معروف است که خسوف سال 585 پیش از میلاد را پیشبینی کرده بوده است. این چرخش ذهنی عملیاتی او را وا داشت که باور کند رخدادهای جهان نه به واسطه مداخلههای فراطبیعی بلکه به سبب علل طبیعی که عقل و مشاهده قادر به کشفشان هستند به وجود میآیند.
ماده بنیادین
تالس نیاز داشت که اصل اولیهای بگذارد و بر مبنای آن کار کند. پس این سوال را طرح کرد که «ماده اولیه کائنات چیست؟» این ایده که همه چیز را در کائنات میشود به یک ماده تقلیل داد مونیسم نام دارد و تالس و پیروانش اولین کسانی بودند که مونیسم را در فلسفه غربی مطرح کردند. تالس استدلال میکند که ماده بنیادین کیهان باید چیزی باشد که همه چیز از آن شکل گرفتهاند، همین طور باید ماده ضروری حیات باشد و قادر به حرکت و در نتیجه تغییر کردن باشد. او به این نتیجه میرسد که آب برای حفظ هر گونه حیاتی ضروری است و حرکت هم میکند و تغییر هم دارد به شکلهای مختلفی در میآید. از آب مایع تا یخ جامد و بخار. بنابراین تالس نتیجه میگیرد که همه مواد فارغ از ویژگیهای ظاهریشان باید در مرحلهای از تحول آب بوده باشند.
تالس میگوید که همه قطعات عظیم زمین بر لبه آب به پایان میرسند از اینجا استنتاج میکند که کل زمین باید بر بستری از آب شناور باشد که خودش از آب پدید آمده است. وقتی به علتی موج و شکنی بر این آب میافتد به قول تالس زلزله میشود.
جزئیات نظریه تالس بسیار زیادند اما اینها علت مهم بودن او و فلسفهاش نیست. اهمیت اصلیاش در این است که او نخستین اندیشمندی است که برای سوالهای بنیادین به دنبال جوابهای طبیعتگرایانه و عقلانی میرود، به جای اینکه اشیا و رخدادها را به خواست ناگهانی خدایان هوسران نسبت دهد. او و فیلسوفان بعد از او در مکتب میلتوس بنیانهای اندیشه علمی و فلسفی آینده را در جهان غرب پی ریختند.
تالس میلتوس
هر چند میدانیم که تالس در میلتوس به دنیا آمد و زندگی کرد اما درباره زندگیش اطلاعات کمی داریم. هیچ نوشتهای از او باقی نمانده و معلوم نیست که نوشتهای هم داشته باشد. اما شهرت او به عنوان یکی از نخستین متفکران یونانی مشخص است و ارسطو و دیوژن هر دو با جزئیات به تالس اشاره کردهاند. (دیوژن زندگینامهنویس فیلسوفان یونان باستان در قرن سوم بود).
در حکایتهاست که او هم فیلسوف بوده و هم دستی بر سیاست داشته و بازرگانی موفق بوده است. گفته میشود که او به شرق مدیترانه سفر کرد و در مصر هندسه کاربردی آموخت که اساس استدلال استنتاجی او بود.
اما تالس در اصل آموزگار بود و استاد نخستین مکتب به اصطلاح ملطی بود. شاگردش آناکسمیندر نظریههای علمی او را توسعه داد و در نهایت استاد راهنمای آناکسیمنس شد و گفته میشود آموزگار پیتاگوراس بوده است.