Search
Close this search box.
تازه ها
ایرانی از نگاه دیگری

منطق فهم فرهنگ ایران در سفر نامه‌ها

نشر پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات

از نگاه کلی سیاحان: زندگی ایرانی در جامعه‎اش “به تار مویی بند است و بسیار متلاطم است”، و حق او همیشه تابع قدرت و زور است. اگر زور داشته باشی، حق هر کاری را داری و حتی برای گرفتن حق خود نیز به زور متکی بود. در نتیجه به دلیل خاصیت استبداد سلسله مراتبی ایرانی، از شاه تا پایین‎ترین آدم،  ظلم  ناشی از استبداد نیز به صورت سلسله‌‎مراتبی در همه مقاطع هرم اجتماعی ایران توزیع می‎شود. و همیشه هر کس نسبت به بالادستان مورد ظلم و اخاذی و… است و نسبت به زیردستان خود ظالم و اخاذ است. مردم در زندگی عادی خویش بر نوعی آرامش نسبی اتکا دارند، ولی هرگاه پای روابط قدرت به میان می‎آید، نوسان‎های شدید، مهم‎ترین ویژگی زندگی ایرانیان می‎شود: “هر چند دهقانان ایرانی با آسایش خاطر و مُرادمند زندگی می‎کنند، اما در مقابل همواره در معرض توهین، بی‎احترامی و ضرب و شتم ماموران شاهی و وزیران می‎باشند.”

باید دقت کرد که این خصوصیت استبداد و ظلم سلسله‎مراتبی در ایران، نه تنها مال افراد که حیثیت و موقعیت و منزلت و شخصیت آنها را نیز پایمال می‎کند، بنابراین “شخصیت جمعی ایرانیان و احساس آزارنده ناامنی” همراه است و “آسیب‎های روانی شدیدی” متحمل است. به همین سبب ایرانیان در عین نخوت فرهنگی‎شان همواره در مقابل احساس مخرب ناامنی و حقارت” قرار می‎گیرند در نتیجه فضای اجتماعی ایرانیان، به طور عام سرشار از ناامنی و بی‎ثباتی است، به خصوص در آنجا که پای منافع سیاسی، اقتصادی و روابط قدرت در میان باشد، اجتماع ایرانی همیشه “آسیب‎های روانی شدیدی” را به اعضایش وارد می‌کند.

در این شرایط پُرنوسان، کنشگر ایرانی شرایط سرشار از بی‎اعتمادی، ناامنی و بی‎ثباتی را تجربه می‎کند که او را دچار “خصلت شدیداً فردگرایانه ایرانی” می‎کند و او با نوعی “فرصت‎طلبی غیراخلاقی” برای حفظ بقای خود تلاش می‎کند. از سوی دیگر، ساختار استبداد زده و ظلم سلسله مراتبیِ کنشگر ایرانی که همراه با تجربه مداومی از قربانی شدن پیش پای  قدرت است، نوعی روحیه تملق و چاپلوسی را برای رفع امور و انجام کارها و دفع خطرهای ناشی از استبداد سلسله  ‎مراتبی و حفظ بقای خویشتن، در او تقویت کرده است.

این بی‎ثباتی و ناامنی و بی‎اعتمادی به وضع موجود و به خصوص آتیه، همراه با تجربه مداوم سلطه و استبداد او را دچار نوعی  “روحیه سازگاری” برای بقای خود کرده است. “شخصیت ایرانی به راحتی به وضع موجود تن می‎دهد و با آن سازگار می‎شود”. سایر سفر نامه ‎نویسان از طبع آرامش‎طلب و اینکه ایرانی هیچ گاه کار را به منتهای آن نمی‎رساند و با قدرت درگیر نمی‎شود، صحبت کرده‎اند. از سوی دیگر، این سازگاری نوعی رمز بقابرای استحاله درونی نیروهای مسلط نیز بوده است.