(بخش اول) از 1320-1215هـ.ش
از هنگامیکه میرزا صالح شیرازی در سال 1215 هـ.ش نخستین روزنامه ایرانی را با عنوان اخبار وقایع دارالخلافه تهران منتشر نمود، صفحات و اوراق مطبوعات ایرانی، مملو از حوادث و مطالب تلخ و شیرین، مترقی و مرتجع، دینی و ضد دینی، ارزشی و ضدارزشی، اخلاقی و ضداخلاقی بوده است. این روزنامه که انگیزهی انتشار خود را «همت ملوکانه» برای «تربیت» مردم ایران معرفی کرد آغازی برای شکلگیری مطبوعات ایران شد. هر چند مطبوعات و روزنامهنگاری از جلوههای بورژوآزی، آزادیخواهی، دموکراسی و رکن چهارم نظامهای غربی به شمار میرفت ولی در سرزمین ایران سرنوشت مطبوعات بهگونهای دیگر رقم خورد. مطبوعات و روزنامهها به عنوان ابزار حکومت با همزاد خود یعنی ادارهی سانسور پا به عرصهی حیات نهاد و تا سالیان دراز ویژگی وابسته و دولتی بودن را با خود یدک میکشید. در این دوره روزنامهها میبایست به تأیید دربار میرسید. نخستین روزنامهی ایرانی در سال 1215هـ.ش در میان آنهایی که تا آن روز، روزنامه ندیده بودند هیجانی بهپا کرد، اما با فروکش کردن ولولهی اولیه، اقبال عمومی محدود شد. چهارده سال طول کشید تا مطالب روزنامه دوم در سال 1229هـ.ش به چاپ رسید و باز هفت سال دیگر گذشت تا نوبت به چاپ سومین نشریه رسید. از آن پس کم و بیش سالانه یک تا سه عنوان روزنامه جدید انتشار یافت. تا دههی هشتاد نخستین بپاخواهی همگانی مشروطیت فرا رسید. اگر تا این هنگام مردم کمتر روزنامه میخریدند و دولت آن را برای مقامات ارشد میفرستاد و آبونمان را از حقوقشان کسر میکرد و به همین دلیل روزنامه لقب «زورنامه» گرفته بود، حال مردم، مطبوعات مخالفت استبداد را با میل مطالعه میکردند، در صورتیکه دولت به توقیف و تعطیل آنها میپرداخت، شبنامهها را میخواندند و دست به دست یا سینه به سینه منتقل میکردند، مطبوعات دورهی اول با چنین علاقهای بنیانگذاری شدند. مطبوعات به عنوان یکی از ارکان مهم دموکراسی نقش چشمگیری در تحولات و رخدادهای تاریخ معاصر ایران ایفا نمودند.
در این دوره، جدا از روزنامههای فارسی زبان، دو عنوان ارمنی، دو عنوان آشوری، یک عنوان آذری و دو عنوان فرانسوی منتشر میشد. در سالهای 1300-1285هـ.ش جمعیتها و احزاب نیز، ارگانهای مطبوعاتی بپا داشتند. در این دوران، زبان مطبوعات از تنوع بیشتری برخوردار شد. زبانهای عربی، انگلیسی و عبری برای خود جا بازکردند و مطبوعات دوزبانه نیز بیشتر شد که در این میان میتوان به مطبوعات دوزبانهی فارسی_آذری، فارسی_فرانسوی، فارسی-عربی، فارسی-عبری، فارسی-انگلیسی و فارسی_روسی اشاره کرد.
در ایام استبداد و خفقان دوران قاجار تا هنگام انقلاب مشروطیت کمتر جریدهای و مطبعهای مستقل بود و بسیاری از آنان آشکار و نهان ابزار طبقهی حاکم و دربار بودند. در این بین بسیاری از مطبوعات زاده نشده، درگذشتند. با انقلاب مشروطه تعدادی از نشریات مستقل و آزادیخواه پا به عرصه حیات سیاسی و اجتماعی کشور نهادند و کم و بیش تا روی کار آمدن دیکتاتوری رضاخان به ترویج و نشر عقایدی مستقل از ایدئولوژی طبقه حاکم میپرداختند. با کودتای سوم اسفند 1299هـ.ش که طی آن سیدضیاءالدین طباطبایی به نخستوزیری رسید و رضاخان وزیر جنگ شد، مطبوعات نیز همچون سایر نهادهای اجتماعی_سیاسی وارد مرحلهی جدیدی شدند. سیدضیاء دستور توقیف تمام مطبوعات را صادر کرد و عدهی زیادی از روزنامهنگاران را حبس نمود. در آن زمان فقط «روزنامهی ایران» بود که اجازهی انتشار داشت. ملکالشعرای بهار در کتاب تاریخ احزاب سیاسی ایران نوشته است:
«حکومت کودتا در یکی دو روز همهی سرجنبانان را دستگیر کرد… هرکس از هر حزب و از هر عقیده و مسلک که بود حبس شد… قرار بود مؤسس کودتا همهی جراید را ببندد و تنها روزنامهی ایران که مدیرش من [ملکالشعرای بهار] بودم، باقی بگذارد و ماهی هزارتومان به روزنامه کمک کند و من به دلایلی نپذیرفتم.»
لازم به ذکر است که کودتا جریانی برخلاف قانون اساسی و مشروطیت بود و از آنجا که درج هرگونه مطلبی که قانون اجازه داده بود از حقوق مطبوعات بود، عوامل کودتا به دلیل جلوگیری از انتقاد و جریانسازی مطبوعات آنها را توقیف نمودند. این وضعیت سبب اعتراض مطبوعات و تحصن مدیران آنها در مجلس، حرم عبدالعظیم و سفارت شوروی شد. سالهای 1304-1300ه.ش شاهد یک دوره بحران سیاسی، منتج به انتقال قدرت از خاندان قاجار به پهلوی بود. اختناق سیاسی خیلی زود دامن نشریات را گرفت و آنان را به مطالب سرگرمکننده، رمانهای پاورقی و مسائل سادهی اجتماعی محدود ساخت. احمد ملکی مدیر روزنامهی «ستاره» وضعیت مطبوعات در دورهی رضاخان را، چنین بیان میکند: «… تنها تعارف اظهار مرحمتی که از طرف شاه سابق نسبت به روزنامهها میشد این عبارت بود: اگر یک کلمه بنویسید میدهم ریزریزتان کنند! بدین ترتیب… اگر سایر اشخاص را با آمپول هوا و آش مسموم و تزریق مواد سمی مقتول و یا با ناز بالش آهسته آهسته خفه میکردند، در حکومت دیکتاتوری سهم روزنامهها ریزریز شدن بود».[1]
وجود تشکیلاتی به نام انجمن مطبوعات در این سالها با بیاعتنائی اجباری مواجه بود. بهتر است گفته شود شرایط روز به فعالان جراید اجازه نمیداد در اینباره دست به اقدامات جدی بزنند. حوادث شهریور 1320ه.ش اشغال ایران توسط نیروهای انگلیس، شوروی، امریکا و سپس ایجاد فضای باز سیاسی، بازار مطبوعات را داغ کرد. چنانچه در نیمه اول سال 1320ه.ش تعداد 743 عنوان نشریه بر فهرست مطبوعات افزوده شد. تخلیة تدریجی خاک ایران از قوای متفقین بازار مطبوعات را از رونق نینداخت، زیرا وقایع مختلف داخلی مثل ملی شدن نفت در رأس همه و کودتای 28 مرداد 1332 علاقه و توجه مردم را به سرنوشت خود و هیجانات سیاسی برمیانگیخت، بدین ترتیب این انعکاس را در مندرجات مطبوعات و در تعدد عناوین میتوان دریافت، چنانچه فقط در هفت سال از سال 1326 تا سال 1332 تعداد 1718 عنوان جدید از چاپخانه بیرون آمد.
[1].جامی، گذشته چراغ راه آینده است، ص121.
منابع
مطبوعات عصر پهلوی (به روایت اسناد ساواک)، مجلهی تهران مصور
بررسی اوضاع مطبوعات ایران پس از سقوط رضاشاه تا کودتای 28مرداد 1332، کبری بیرگانی قربانی، محمدرضا علم
سیری در مطبوعات ایران، مسعود برزین
فریما دستیار