Search
Close this search box.
تازه ها
معرفت‌شناسی (قسمت هشتم)

پاسخ‎ لرر و پاکسون (نقض‎ناپذیری)

لرر و پاکسون باورهای انسان را به دو دسته تقسیم می‎کنند: باورهای بنیادین و اصلی؛ و باورهای غیربنیادین و غیراصلی.

باورهای بنیادین، باورهایی است که از جای دیگر اخذ نشده‎اند و شأن پایه‎ای دارند. در توجیه این استدلال‎ها نیز نیازی به تمسک به سایر استدلالها نیست اما باورهای غیربنیادین توجیه و اعتبار خود را از دسته دیگری از باورها گرفته‎اند. بر اساس اشکالی که گتیه در تعریف معرفت وارد آورده است راه‎حل این دو فیلسوف مبتنی به این تفکیک است. آنها معتقدند در باورهای بنیادین تعریف سه‎جزئی از معرفت همچنان کارآمد است اما در باورهای فرعی و غیربنیادین یک شرط دیگر نیز می‎بایست به شروط سه‎گانه تعریف معرفت افزود و آن اینکه این باور ابطال نشود.

بنابراین اگر شخص s به p باور دارد و این باور او از دسته باورهای غیربنیادین است در این صورت می‎بایست شروط ذیل را داشته باشد:

  1. P صادق است
  2. S به p باور دارد
  3. S در باور p موجه است
  4. این باور که p، ابطال نشود

مثال شخص s باور دارد که فرزندش در حال حاضر در خانه است، و برای این باور دلیل محکمی دارد. در این صورت می‎توان گفت که شخص s می‎داند یا معرفت دارد که فرزندش در حال حاضر در خانه است اما در عین حال شخص s بی‎خبر است که همسایه‎اش تلفنی از فرزندش دعوت کرده است تا به خانه او برود و شخص s باور دارد که هرگاه همسایه‎اش تلفنی از فرزندش دعوت کند او به خانه همسایه‎اش خواهد رفت. در این صورت گزاره دوم، باور اول را ابطال می‎کند لذا در این مورد معرفتی اساساً وجود ندارد.

حال فرض کنیم باور سومی هم در بین بیاید و آن اینکه همسر وی در خانه باشد و مانع از پذیرفتن دعوت شود و شخص s می‎داند که اگر تلفنی از فرزند او دعوت شود و اگرچه فرزند او می‎پذیرد اما به دلایلی چون بیماری فرزند خود یا بیماری همسایه و …… همسرش، فرزند او را بازخواهد داشت در این صورت باور اول باز می‎تواند معرفت باشد چون باور دوم با باور اول ابطال می‎گردد. یکی از سؤالاتی که بعدها مطرح شد این بود که جریان ابطال تا کجا می‎بایست ادامه پیدا کند تا پس از اتمام آن ما به یک باور برسیم. در این تئوری تفسیر داده شد این بود که ما با یک باور ناقص روبرو نیستیم بلکه با مجموعه باورها روبرو هستیم. یعنی در واقع می‌‎بایست از تمام باورهای دیگر به عنوان ابطال‌گر یاد کرد. در این صورت باوری، معرفت است که علاوه بر صدق و توجیه هیچ باور دیگری امکان ابطال آن را نداشته باشد پر واضح است که در این صورت هیچ گاه معرفتی رخ نخواهد داد چرا که هیچ گاه همه معرفت‎های ما به تمام موجود نخواهند شد تا متوجه شویم که آیا همه ابطال‎گرها حاضرند یا نه و بنابراین هیچ‎گاه نوبت به معرفت نخواهد رسید.