کلیشهها یا تفکرات قالبی به نظریاتی از پیش تعیینشده در ذهن افراد جامعه اطلاق میشود. این تفکرات ناشی از تاثیرات جامعهپذیری در اجتماع است. جامعهپذیری فرآیندی است که فرد ارزشها و هنجارهای* جامعه را فرامیگیرد و آنها را درونی میسازد. رویکردهایی که در جامعه، خانواده، مدرسه، رسانه و امثالهم وجود دارد باورها و به دنبال آن رفتار افراد را شکل میدهند. پس میتوان گفت تفکرات قالبی و کلیشهها فطری نیستند، بلکه آفریدههایی اجتماعی هستند. کلیشهها به دو دستۀ منفی و مثبت تقسیم میشوند. کلیشههای منفی برپایۀ اطلاعاتی ناچیز مانع از قضاوت منصفانه و درست افراد نسبت به یکدیگر میشود. کلیشهها بدون در نظر گرفتن واقعیت، صفتی را به شخص یا گروهی نسبت میدهند که در اصل فاقد آن است.(1)
کلیشههای جنسیتی جزو دستۀ کلیشههای منفی است. این کلیشهها در واقع باورها و تصاویر ذهنی ثابت، پیرامون جنسیت افراد است. باورهایی که سبب برتری یک جنسیت بر جنسیت دیگر میشود. اعتقاد به فرودستی یک جنسیت نسبت به دیگری، تبعیضهای جنسیتی را شکل میدهد. کلیشههای جنسیتی میتوانند در موارد متعددی از طرد و تحقیر یک جنسیت در جامعه تا شوخیها و رفتارهای روزمره و ساده مشاهده شوند. کلیشهها ممکن است نظرات خاصی را القا کنند. این نظرات ممکن است دربارۀ جنبههای عاطفی، اجتماعی یا جسمانی هم باشد. «عاطفه و محبت مردان از زنان کمتر است». «زنان نمیتوانند به خوبی مردان بر احساسات خود مسلط باشند». پشتوانه و شواهد علمی میتواند این موارد را به گزارههای علمی تبدلی کند. اما این دو گزاره اگر هیچ پشتوانۀ علمی نداشته باشند و اگر صرفاً براساس قضاوت ناآگاهانه بیان شوند کلیشههای جنسیتی هستند. ما نمیتوانیم صرفاً براساس پیشداوریهای عوامانه، مردان را از احساس ورزیدن گریزان یا زنان را از تصمیات عقلانی حذف کنیم. مردان میتوانند روابط صمیمانه و گرمی با اعضای خانوادۀ خود داشته باشند. زنان امروزه به عنوان قاضی، مدیر شرکت و دیگر موقعیتهای سخت اجتماعی در جامعه حضور دارند.(2)
امروزه با وجود گسترش روند جهانیشدن و تغییرات فرهنگی، باز هم بحث کلیشههای جنسیتی در جریان است. تبعیض جنسیتی دربارۀ زنان یکی از موارد مهم کلیشههای جنسیتی است. این کلیشهها برای زنان منجر به اعمال، رفتار و پیشداوریهایی میشود که موقعیت آنها را کمارزشتر از مردان نشان میدهد. این دست قضاوتها زنان را از جایگاه واقعی خود دور میکند. در برخی جوامع اگر زنان خواستار تغییر این کلیشهها باشند، برخلاف جریان رود شنا کرده و طرد میشوند. تقویت کلیشههای منفی دربارۀ زنان سبب دور شدن آنها از جامعه میشود.(2) «همۀ زنها از سوسک میترسند.» این کلیشه یکی از خردترین مواردی است که بهعنوان شوخی از آن یاد میشود. «هرچقدر هم که زن درس بخواند، دست آخر باید بچهداری کند.» این نمونه مسئلۀ کلیتری است که در گذشته خطاب به دخترانی که خواستار تحصیل بودند، گفته میشد. اما امروزه زنان جامعۀ ما نشان دادهاند که میتوانند خود را از کلیشهها برهانند. بر طبق آمار بیان شده توسط مشاور وزیر علوم در امور زنان و خانواده (سال 1395)، ۵۷ درصد دانشجویان کل مقاطع و ۴۴ درصد دانش آموختگان کشور زن هستند.
اما در هر صورت، تمامی کلیشهها _چه منفی چه مثبت _ حتی آنهایی که مهم تلقی نمیشوند، تاثیرات مهمی بر افراد بهجا میگذارند. اگر زنان در موقعیتی اجتماعی قرار بگیرند ممکن است وجود کلیشههای منفی و پیشداوریهای نادرست باعث کاهش کیفیت عملکرد آنها شود. از این رو آگاهی نسبت به چیستی کلیشههای جنسیتی بسیار مهم است. امروزه بخشی از تلاش سازمانهای جهانی از جمله یونسکو نیز معطوف به همین امر است. در کنفرانسهای جهانی بر کنار گذاشتن تصویرهای کلیشهای از نقش جنسیتی زن و مرد و کمک به آفرینش تصویرهای درست از حضور زنان در جامعه تاکید شده است. با وجود جهانی بودن این دغدغه، قطعا بهوجود آوردن نگاهی برابر به زنان و مردان نیازمند صبر و مقاومتی همگانی است. زنان باید تلاش کنند تا با آگاهی به این کلیشههای منفی، بهعنوان نیمی از نیروی جامعه، در عرصۀ عمومی حضور فعال داشته باشند.
منابع
- عضدانلو، حمید (1396) آشنایی با مفاهیم اساسی جامعهشناسی، تهران: نشر نی
- میشل، آندره (1376) پیکار با تبعیض جنسی، ترجمۀ محمدجعفر پوینده، تهران: نشر نگاه
*. باید و نبایدهای اجتماعی
نوشین صفائیان