نویسنده: جورج اشتاینر / مترجم: بهزاد قادری
گفتهاند نویسندگان تراژدی به آسانی بزرگی و شکوه را باور دارند، همانگونه که ما به آسانی پستی را باور داریم. در روزگاران گذشته، راسین و کرنی شاهان و ملکهها را بر صحنه میبردند و تماشاگر آنان را بزرگ میدید، امروزه شاهان و ملکهها را اگر بر صحنه ببینیم، آنها را دلقکان و دریوزگانی میبینیم در لباس زیبا. اشتاینر در مرگ تراژدی از این دگرگونی در دیدگاه سخن میگوید، دیدگاهی که بنیان فلسفی تراژدی یونان باستان را لرزاند. به نظر او انسان عقلانی، یا بهتر است بگوییم عقلزده، مشکل بتواند اسطورههای انسان دوران کلاسیک و باورهای نهفته در آنها را بپذیرد. او انسان معاصر را درگیر معضل بزرگی میبیند، این انسان از یک سو برای بر کرسی نشاندن انسانیتش و با کمک گرفتن از خردش، نیروهای ناپیدا را از لوح ذهنش زدوده است و از سوی دیگر، دریافته آنچه که به دنبالش بوده ــ انسانیتش ــ پایمال شده است. بدین ترتیب، اشتاینر در چهار راه حوادث روزگار مدرن به بررسی تراژدی میپردازد. واژه «تراژدی» در سالهای پایانی قرن چهاردهم میلادی وارد زبان انگلیسی شد. چوسر، بدین گونه آن را تعریف میکند:
تراژدی روایت قصه خاصی است، که از کتب باستان به یاد مانده باشد، درباره آنکس که در اوج نیکبختی است، و از آن اوج فرو افتد، کارش به تیرهروزی کشد، و با بدبختی پایان یابد
در اینجا اشارهای به صورت دراماتیک نمیشود. تراژدی روایتی است که زندگی کسی از روزگار باستان یا آدم مهمی را که از نیکبختی به زوال میگراید بازگو میکند و پایانی فاجعهآمیز دارد. این تعریفی است که به تعاریف قرون وسطی میآید. دانته در نامهاش به کانا گرانده میگوید تراژدی و کمدی دقیقاً در دو سوی مخالف حرکت میکنند. از آنجا که کردار اثر ادبی به خودی خود روح را نشان میدهد که از عالم ارواح به سوی نور و از شکِ ترسآور به سوی شادی و یقین رحمت عروج میکند، دانته شعرش را «کمدیا» نامید. حرکت تراژدی فرود مدام از نیکبختی به رنج و هرجومرج است. افسانه صومعهنشینِ چوسر که «به سبک تراژدی» است با شیطان و حضرت آدم آغاز میشود، چرا که پیش درآمد موقعیت تراژیک آدمی در بهشت و در باغ عدن رخ میدهد، در آنجا پیکان آفرینش پرواز و سیر نزولیاش را آغاز کرد. همچنین قرینه این مشیت الهی، صحنه عمل میمنت اثر و عکس حرکت قبلی را یک باغ قرار میدهد. این پیکان در بیشه جتسیمانی مسیرش را عوض میکند و نمایش مذهبی اخلاقی تاریخی از تراژدی به کمدیا {پایانی خوش} تغییر مییابد. عاقبت و دقیقاً در نقطه مقابل پیشدرآمد نافرمانی، نوید پسدرآمدی الهی است که در آن انسان به جایگاهی شکوهمندتر از آغاز باز خواهد گشت. (بنابراین) نقلِ سرنوشت تراژیک انسانهای برجسته (به بهانه) یادآوری و تفسیر این تمثیل بزرگ مشیت الهی است. پا گرفتن نمایش انگلیسی در دوران تئودور و اوج آن در روزگار الیزابت به مفهوم تراژدی معنای ضمنی اجرای نمایشی آن را بازگرداند. اما تصاویر وضعیت تراژیک که در ادبیات قرون وسطی شکل گرفته بودند، وارد زبان تئاتر شدند. در تمثیل قرون وسطی، وقتی اقبال به آدم پشت میکرد، این را با گردش سریع چرخ نمادینش انجام میداد.
—
—