در دوره سلطنت احمدشاه با وجود دولت مشروطه، مسیر پیشرفت آموزش نوین هموارتر شد . بسیاری از روشنفکران و بانیان مدارس به عنوان نماینده به مجلس راه یافتند و قوانین عدیدهای برای تسهیل و گسترش آموزش تصویب کردند. شخص احمدشاه قاجار نیز که از کودکی زبان و فرهنگ فرانسه را آموخته بود، به تجدد علاقه نشان میداد.
اساساً آموزش نوین یکی از دلایل پیروزی انقلاب و شکلگیری دولت مشروطه محسوب میشد. مدارس جدید نماد تجدد بودند و دانشآموزان و معلمین در صف اول مشروطهخواهان قرار داشتند. مدارس معمولاً محل تشکیل انجمنهای سری و نوشتن شبنامه علیه مستبدین بود که شاگردان آنها را در شهر پخش میکردند. به علاوه دانشآموزان در وقایع مهم انقلاب نقش پررنگی داشتند. مثلاً در بستنشینی در سفارت انگلستان، دانشآموزان دارالفنون به جمعیت 15000 نفره مردم پیوسته و با سخنرانیهای روزانه به توضیح مفاهیمی چون آزادی، مجلس، عدالت خانه و حقوق ملت، برای مردم عامی پرداختند. همچنین دانشآموزان مدارس رشدیه، معرفت، سعادت و… پرچم به دست در خیابانها راه افتاده و اشعار انقلابی میخواندند. دانشآموزان مدرسه تبریز هم در دوره استبداد صغیر، به همراه ستارخان مسلح شده و با معلم آمریکایی خود، باسکرویل در برابر مستبدین ایستاده و جانشان را در راه انقلاب فدا کردند.
پس از انقلاب مشروطه، گسترش مدارس نوین دچار آشفتگی شد. زیرا کشور، چند سال درگیر جنگ داخلی میان مستبدان و مشروطهخواهان بود و ایالات مختلف در هر زمان به دست یکی از این گروهها میافتاد. بنابرین زمانی که قدرت در دست مشروطهخواهان بود، ساخت مدارس رونق میگرفت و زمانی که مستبدان سر کار میآمدند، تأسیس مدارس متوقف شده و حتی گاه مدارس قبلی تعطیل میشد.
البته به طور کلی ساخت مدارس پس از مشروطه افزایش یافت. و با گسترش موج انقلاب به ولایات، تجدد و مدارس نوین نیز به شهرهای کوچک راه پیدا کرد. در حالیکه قبل از مشروطه بیشتر مدارس نوین در شهرهای بزرگی چون تهران و تبریز متمرکز بودند. با این وجود، به خاطر مشکلات متعدد مجلس و دولت مشروطه مانند به توپ بسته شدن مجلس اول، تعطیلی مجلس دوم به علت اولتیماتوم روسیه، عهدنامه 1907 و تقسیم ایران میان روسیه و انگلستان، بسته شدن مجلس سوم با شروع جنگ جهانی اول و اشغال ایران و مهمتر از همه کمبود شدید بودجه، دولت هیچوقت مجال آن را نیافت تا با تمام قوا به اقدامات آموزشی و فرهنگی دست بزند. البته انجمنهای ایالتی و ولایتی که از قبل انقلاب مشروطه در بسیاری شهرها و روستاها تشکیل شده و محل اجتماع روشنفکران و مشروطهخواهان بودند، مدارس زیادی تاسیس کردند. مثلاً انجمن تبریز بیش از 20 مدرسه در این شهر ساخت که در هر محله با کمکهای مالی بزرگان و بازاریان اداره میشد. روزنامهها نیز که به دلیل آزادی بیان، روز به روز تعدادشان افزایش مییافت، مقالات بسیاری در تبلیغ آموزش و جمعآوری کمکهای مالی برای مدارس چاپ میکردند. تمام این تلاشها برای توسعه آموزش مدرن، رواج داشتن این عقیده نادرست میان مردم بود که: (با گسترش سواد، تمام مشکلات سیاسی و اقتصادی کشور حل میشود!) و عدم تحقق این مسئله موجب ناامیدی عامه از مشروطه و آموزش نوین گردید.
به هر حال با تأسیس مجلس اول، نخستین قوانین درباره آموزش تصویب شد. از جمله: استقلال وزارت علوم و معارف که قبلاً با وزارت تلگراف و معادن ادغام شده بود. همچنین لزوم اخذ مجوز برای تاسیس مدرسه، آمارگیری از تعداد مدارس و محصلین، فرستادن مفتشین برای تهیه گزارش از وضع مدارس، بررسی صلاحیت علمی و اخلاقی مدیران و معلمین، تاسیس مدارس مجانی برای ایتام و فقرا، تاسیس مدارس بزرگسالان (اکابر)، بررسی کتب درسی، رفع اختلاف بین مدارس و مکتبخانهها و…
در 1290 شمسی قانون اجباری شدن تعلیمات ابتدایی تصویب شد و والدین موظف شدند کودکان خود را از 7 سالگی به مدرسه یا مکتب فرستاده یا در خانه آموزش دهند. همچنین شیوهنامه اخذ امتحانات و ارائه گواهی پایان دوره تحصیلی (تصدیق) معین گردید. و نظام آموزشی به دوره ابتدایی (6 سال)/ متوسطه (3 سال) / و آموزش عالی تقسیم شد.
با وجود تمام پیشرفتها، گزارشهای باقیمانده از مفتشین وزارت معارف، حاکی از وضع نامناسب مدارس است. اتاقهای تنگ و تاریک، وضع بهداشتی و امنیتی وخیم، کیفیت پایین تدریس، کتب درسی ناهماهنگ، کمبود ابزار آموزشی مثل نقشه، آزمایشگاه و کمبود تعداد مدارس رایگان خصوصاً برای کشوری که اکثریت قریب به اتفاق آن در بیسوادی به سر میبردند، نشاندهنده مشکلات ریشهای بود. معلمان نیز آموزش دیده نبودند، برنامه تحصیلی واحد در کشور وجود نداشت و هر مدیری در مدرسه به خواست خودش عمل میکرد. مهمترین مشکل کماکان کمبود بودجه بود. زیرا دولت مقتدر مرکزی نبود که توان جمع مالیات را داشته باشد. در اواخر سده 13 شمسی، دولت قاجار رسماً فراتر از تهران اقتداری نداشت. بنابرین مصوبات مجلس صرفاً روی کاغذ باقی میماند و عملی نمیشد. این وضعیت با کودتای اسفند 1299 توسط رضاخان و سید ضیاالدین طباطبایی تغییر اساسی پیدا کرد.
منابع
تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران/ حسین محبوبی اردکانی.
مدارس جدید در دوره قاجار / اقبال قاسمی پویا.
فاطمه کاملی