اگر دربارۀ تصورات افراد مختلف از خدا اندکی تأمل کنیم معلوم میشود آنان، بنا بر ویژگیهای شخصیتی و موقعیتی خود، اسنادهایی به خدا میدهند که از لحاظ جهتگیری با هم فرق میکنند. مثال گویای این مورد را میتوان در ادیان و مذاهب دید؛ کاملاً روشن است اسنادهای کسانی که پیرو مذهب باطنیاند با اسنادهای کسانیکه جهتگیری ظاهری دارند متفاوت است. گونهگونی این اسنادها در خصوص شخصیتهای آثار عطار هم بهوضوح دیده میشود: اسنادی که دیوانه یا روستایی به خدا میدهد متفاوت است با اسنادی که عارف به خدا میدهد. از منظر دیوانگان نمیتوان گفت خدا، خدایی است توصیفناپذیر و خارج از محدودۀ ذهن و تصوّرات بشری. چون در تلقی اینان خدا، به قول کییر کگور، دیگر آن وجود متافیزیکی و نامتشخص نیست که یکسره نامحسوس باشد، بلکه خدایی است عینی و وجودی که در زندگی انسانها حضور محسوس دارد، و گاه چنان است که گویی علاقۀ او به امور بندگان مایۀ دردسر میشود. موضوع بسیاری از حکایتهای عطار «نان» است؛ نانی که نفس انسان و حیاتش وابسته بدان است و نبود آن باعث درد و رنج میشود، و گاه حتی موجب میشود افراد در باورهایشان دچار نوعی تردید شوند. در حکایتی میخوانیم دیوانهای در جواب سائلی که از او دربارۀ اسم اعظم میپرسد، میگوید: «نام مهین نان است، منتها این را به کسی نمیتوان گفت». مرد او را احمق میخواند و میگوید: «شرم کن و این حرف را نزن! نان کی میتواند نام مهین باشد». اما دیوانه برای اثبات حرفش اینگونه استدلال میکند:
گفت «در قحط نـشابور، ای عجب میگذشتم، گرسنه، چل روز و شب
نه شـنـودم هـیـچ جا بانگِ نمـاز نه دری بر هیـچ مسـجد بود بـاز
من بدانستم که نان نامِ مهینْسـت نقطۀ جمعیت و بنـیادِ دینْسـت.»
نوشته: نسرین خسروی کورعباسلو / (مطالعات ادبیات عرفانی 1)
چاپ اول: ۱۳۹۶ / قطع: رقعی / جلد: شومیز / تعداد صفحه: 153 / قیمت: 110.000 تومان
موجودی: دارد