تاسیس سفارت ایران در ترکیه
عصر ناصرالدین شاه دوران گذر در تاریخ ایران است. هم در این دوره است که تحصیل و مدرسه به روش نوین، انتشار روزنامه و {رواج} افکار ترقیخواهانه، عزیمت معدود جوانان مستعد و متمکن جهت تحصیل در اروپا و عثمانی روی میدهد. در این میان آذربایجان با توجه به شرایط فرهنگی، سیاسی، جغرافیایی خاص، نقش بزرگی ایفا میکند. آذربایجان دروازه ورود ترقیخواهی و آزادیخواهی بود. از دلائل عمده آن تکلم به زبان ترکی است که نتیجه آن ارتباط فکری و فرهنگی با استانبول و عثمانی و روسیه مخصوصاً قفقاز بود و دیگر، هم مرز بودن با عثمانی و قفقاز بود و دیگر، امری که برای سایر مناطق کشور ممکن نبود.
از زمان استقرار شاهزاده عباس میرزا در تبریز اقدامات کوچکی جهت اخذ بعضی آثار غربی در تبریز شروع شد. این استقرار به همراه قائم مقام وزیر آگاه او زمینه را جهت مرکز سیاسی تبریز فراهم آورد، ترکزبان بودن خاندان قاجار، ولیعهدنشین بودن تبریز و آگاهی عینی مردم از فساد و استبداد قاجار در زمان مظفرالدین شاه و محمد علی میرزا و رفت و آمد مأموران خارجی اموری نبود که بتوان در روشن نمودن افکار عمومی مردم نادیده انگاشت.
تا زمان مظفرالدین شاه بیش از نود درصد سفرا و دیپلماتهای ایران از آذربایجان بودند. این آگاهی و حس مسئولیت ملی ترقیخواهان، نویسندگان و مردم تبریز و آذربایجان را به پیشتازان آزادیخواهی و روشنگری تبدیل نمود و در این میان توانستند با آنکه بارها روس و عثمانی عوامل تهدید مستقیم ایران و مخصوصاً آذربایجان بودند، با بهرهبرداری از فرصتهای موجود و ایجاد فرصتهای مغتنم در خاک این دو همسایه رسیدن به اهداف خود را تسریع کنند.
میرزا عبدالرحیم تبریزی (طالب اوف) به قفقاز سفر کرد و در آنجا تحصیل نمود و با بیانی سهل و معتدل کتابهای احمد و مسالکالمحسنین را انتشار داد که در اغلب محافل شهری نقل مجلس بود و در روشنگری عامه نقشی به سزا داشت.
جلیل محمد قلیزاده (ملانصرالدین) از نیایی خوبی در اردوباد به سال ۱۲۴۴ متولد شد. پس از تحصیل در گرجستان به طنزنویسی روی آورد. در ۱۲۸۴ امتیاز روزنامه فکاهی ملانصرالدین را در قفقاز گرفت که استقبال شدید مردم آذربایجان و ایران را در پی داشت. بیش از پانزده هزار نسخه از آن در داخل ایران از خراسان تا اصفهان و تبریز فروش میرفت. خواب استبداد از این جریان آشفت و دستور توقیف آن را در پستخانه دادند که با تجمع اصناف تبریز و تلگراف به مجلس، رفع توقیف شد. “سیاحتنامه ابراهیم بیگ” زینالعابدین مراغهای در زمان ناصرالدین شاه در عثمانی زیر چاپ رفت و با زبانی شیوا زمینه را برای انقلاب فکری مهیا مینمود. از سویی جمعیت زیادی از تجار و کارگران و کسبه ایرانی بعضاً به جهت کسب موقعیتهای جدید و بعضاً با کوچ اجباری و با تبعید خود خواسته در استانبول ساکن بودند که مهاجرانی فعال در استانبول به حساب میآمدند و اغلب به کار تجارت و پیشهوری مشغول بودند. حوالی سال ۱۲۶۵ بر اساس آمار سفارت ایران بیش از ۱۶۰۰۰ نفر ایرانی صاحب تذکره ساکن عثمانی بودند که ۸۰ درصد از خوی، تبریز، سلماس، شبستر و ممقان، ۲۰ درصد باقی از قزوین، تهران و اصفهان بودند. در این آمار البته کسانی که تبعه عثمانی شده بودند یا به صورت غیرقانونی اقامت داشتند به حساب نیامدهاند. این گروه به قدری فعال و پویا بودند که با وجود سختگیریهای حکومت عثمانی در فعالیتهای تجاری و صنعتی و صنفی کولونی معتبری به حساب میآمدند و در زمینه تجارت قالی و کاغذ و صنایع مختلف فعال بودند و نیز با همت خود در ایجاد مدارس ایرانی و بیمارستان و حتی قبرستان ایرانی موفق شده بودند و این در حالتی بود که در فروش ملک به ایرانیان محدودیت فراوانی وجود داشت. آقامحمد طاهر روزنامه اختر را که اولین روزنامه فارسی ایرانی در خارج بود در استانبول انتشار داد. همکار دیگر او میرزا مهدی زعیمالدوله تبریزی به مصر رفته و روزنامه فارسی حکمت را راه انداخت.
اگرچه از فضای دولت عثمانی جهت نشر افکار ترقیخواهانه استفاده میشد ولی ایرانیان مقیم عثمانی از جور حکومت عثمانی به جهت بعضی تعصبات و دیدگاه استبدادی و جلوگیری از گسترش نفوذ ایرانیان هم بینصیب نبودند. چنانکه سلطان عبدالحمید به درخواست ناصرالدین شاه خسرالملک و میرزا آقاخان و روحی رو بازداشت و با بیرحمی سختی به ایران تحویل داد اما سید جمالالدین اسدآبادی را به خاطر نفوذ بینالمللی او تحویل نداد ولی فعالیت سیاسی او را محدود نمود.
سفارت ایران در استانبول دائماً اجارهای بود درآمد صدور تذکره و سایر گواهیهای لازم ایرانیان مقیم عثمانی و اهمیت ارتباط با عثمانی ناصرالدین شاه را به فکر احداث سفارتخانهای معتبر در استانبول انداخت، لذا دستور خرید زمینی جهت سفارتخانه داد. زمینی به وسعت حدود ۲۸۰۰ متر خریداری شد و بنایی عالی در سه طبقه هر طبقه ۱۲۰۰ متر مربع احداث گردید. زمان احداث این بنا بیانگر اهمیت روابط ایران و ایرانیان مقیم استانبول از نظر دولت وقت بود و هنوز سفارت ایران در استانبول در همین ساختمان فعال است اگر چه سوء رفتار و فشار کارگزاران نابکار وقت سفارت ایران بر ایرانیان از قبیل صدور تاییدیهها و تصدیقنامههای تقلبی و ارتشاء و سوءاستفادههای شخصی کار را به جایی رسانید که اکثر قریب به اتفاق ایرانیان ترک تابعیت نموده و تبعه عثمانی شدند و بعضاً به ایران بازگشتند.