مطبوعات ایران در عصر پهلوی، بخش سوم (1357-1332هـ.ش)
در دوران نخستوزیری دکتر محمد مصدق، مردم و مطبوعات از آزادیهای سیاسی و اجتماعی بیشتری برخوردار بودند. دکتر مصدق به سبب اختیارات فوقالعادهای که در تاریخ 20 مرداد 1331هـ.ش از مجلس هفدهم گرفته بود و میتوانست قوانین را بدون شور مجلس تصویب کند، دومین قانون مطبوعات ایران را مستقیماً وضع و به تصویب رساند. در پی کودتای 1332هـ.ش حکومت مصدق سقوط کرد و در نتیجه اجرای قانون مطبوعات به حالت تعلیق درآمد. بار دیگر فشار بر مطبوعات آغاز شد و روزنامهنگاران بازداشت و مورد شکنجه قرار گرفتند. دکتر حسین فاطمی مدیر روزنامه باختر امروز در سپیدهدم 19 آبان 1333هـ.ش درحالیکه تب شدیدی داشت و حدود 40روز اعتصاب غذا کرده بود به جوخهی اعدام سپرده شد. امیربختیار کریمپورشیرازی مدیر روزنامهی شورش را نیز پس از تحمل شکنجه در 25اسفند 1333هـ.ش با ریختن نفت به سر و صورتش سوزاندند و بدین ترتیب فصلی تازه اما تاریک در تاریخ سیاسی_اجتماعی ایران گشوده شد که اهل قلم اولین قربانیان آن بودند.
در این دوره حکومت نظامی برقرار بود و مأموران حکومت نظامی میتوانستند به ادارات روزنامه حمله ببرند تا همه چیز مصادره شود یا به چاپخانهها بروند و روزنامههایی را که زیرچاپ بودند جمعآوری و نابود کنند. در دومین دههی بعد از مرداد 1332هـ.ش مطبوعات بیشتر عامهپسند شدند و به صورت یک سلسله نشریات عمومی در سطح پایینتر از متوسط درآمدند. ویژگی مطبوعات در این دهه به طور کلی انتشار متن کامل سخنرانیهای مقامات دولتی از یک طرف و کنکاش در زندگی خصوصی هنرمندان سینما و کابارهها از طرفی دیگر بوده است. قابل ملاحظه آنکه در این دوره نه مقامات از مطبوعات راضی بودند و نه رقاصها و آوارهخوانان از بدگویی به مطبوعات ابا داشتند. به طور کلی مطبوعات در آن دوره جوابگوی سطح انتظارات روشنفکران و قشر تحصیلکرده نبود.
به تدریج فرمانداری نظامی «ادارهی مطبوعات ویژه» را تأسیس کرد که همهی دبیران روزنامهها را ملزم میکرد تا هر روز دستورالعمل بگیرند. در این دستورالعملهای روزانه به روزنامهها گفته میشد چهچیزهایی را چاپ نکنند. چند سال بعد «سازمان اطلاعات و امنیت کشور» یا همان «ساواک» تأسیس شد و وظایف فرمانداری نظامی را برعهده گرفت. شماری از این دستورالعملها به شرح زیر بودند:
-در مورد نامهها، شکایات کارگران و کارمندان که به هر علت و سببی از کارخانجات و ادارات اخراج میشوند هیچ نوع خبر، مطلب، نامه وارده و شکواییه نباید چاپ و منتشر شود.
– عکس ملاقات کفیل وزارت اطلاعات بحرین با وزیر اطلاعات حتماً امروز چاپ شود.
– راجع به اجساد مومیایی حتی یک کلمه خبر و مطلب دیگر چاپ نشود.
– هفت کوهنورد در کرج سقوط کرده و کشته شدهاند ( این خبر قابل چاپ نیست)
– راجع به سالروز قتل عام ارامنه هیچگونه خبر، مطلب و عکسی قابل چاپ نیست.
– در مورد شیوع وبا در همدان و اطراف که تلفات هم داشته، مطلبی چاپ نشود.
در دوران صدارت دکتر علی امینی از سال 1341-1339هـش فضای کشور برای فعالیت مطبوعات کمی مساعد شد و مطبوعات از آزادی نسبی برخوردار شدند اما اسدالله علم در دورهی صدارتش آزادی نیمبند مطبوعاتی که در خلال سالهای صدارت امینی وجود داشت را ملغی کرد و یکبار دیگر فشار بر مطبوعات سنگینتر شد. عادیترین نوع نظارت این بود که هر روزه به وسیلهی نامه یا تماسهای تلفنی دستورات به دفتر نشریات ابلاغ و برای شهرستانها دستورالعملهای کتبی ارسال میشد. ویژگی بارز مطبوعات در طول سالهای 1342هـ.ش تا اوجگیری انقلاب اسلامی را میتوان «سکوت» دانست.
در این دوره هدف اصلی مطبوعات تهیهی وسایل سرگرمی و تفنّنی اقشار گوناگون جامعه بود. آن دسته از جراید که به مسائل اجتماعی و سیاسی میپرداختند در محاق سانسور، کنترل و ارعاب قرار میگرفتند. وابستگی مطبوعات به دولت بسیار محسوس بود. با تمام این تحدیدها، دولت وقت شرایط موجود را تحمل نکرده و در سال 1353هـ.ش دستور تعطیلی و توقیف بیش از ۵۰ روزنامه و مجله صادر شد و به اجرا درآمد. این روال همچنان تا آخرین سالهای حکومت پهلوی ادامه داشت و فقط جرقههای انقلاب اسلامی در سال 1356هـ.ش فضای آزادی سیاسی را برای مطبوعات فراهم کرد.
منابع
خسروی، فریبرز، تحلیلی بر سانسور کتاب در دوره پهلوی دوم
مطبوعات عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، مجله تهران مصور
محمد صدرهاشمی، تاریخ جراید و مجلات ایران
فریما دستیار
—
—