با جریان مدرنسازی ایران در دورۀ رضاشاه، از جمله تاسیس دانشگاهها و اعزام دانشجویان به خارج از کشور، نسل جدید از روشنفکران ایرانی همزمان با دوران سلطنت محمدرضاشاه پهلوی ظهور کردند.
جریان روشنفکری در این دوره به سه گروه روشنفکران سوسیالیست، ناسیونالیست (ملیگرا) و مذهبی تقسیم میشد. طیف چپ یا معتقدان به مرام سوسیالیستی با وجود محدودیتهای شدید در دورۀ رضاشاه همچنان موقعیت خود را حفظ کرده بودند و بلافاصله پس از تبعید رضاشاه بار دیگر با برنامهریزی منسجمتر و قدرتمندتری به عرصه بازگشتند تا جای پای خود را محکم کنند و این بار به نتایج مطلوب خود دست یابند.
مهمترین نمایندۀ این تفکر در دوران پهلوی دوم، حزب توده بود. اعضاء این حزب که خود را وارث حزب کمونیست ایران و گروه 53 نفر به رهبری تقی ارانی میشناختند حزب تودۀ ایران را در 10مهر 1320 در تهران تشکیل دادند. این حزب در ارتباط مستقیم با دولت شوروی بود و هدف اصلی خود را استقرار نظام سوسیالیستی در ایران قرار داده بود. حزب توده به خوبی راه جذب مخاطبین خود را پیدا کرده بود و در ابتدای امر آرمانهای خود را به نحوی بیان میکرد که از هر قشر و طبقهای هوادارانی داشت. بیشتر طرفداران این حزب از میان طبقۀ متوسط شهری بودند، اقلیتهای مذهبی نگاه مثبتی به آنها داشتند و بسیاری از روشنفکران نیز به این حزب متمایل بودند و علاوه بر این، توانایی آنها در جذب نظامیان شگفتانگیز بود.
پس از شکست فرقۀ دموکرات آذربایجان در سال 1325 وابستگی حزب به دولت شوروی نمایان شد. برای بسیاری از اعضای آرمانی این حزب این مساله نشاندهندۀ دستنشانده بودن بیچون و چرای حزب توده بود، در نتیجه بسیاری از اعضای حزب در این زمان راه خود را جدا کردند. گروهی از اعضای حزب به رهبری خلیل ملکی از ایران خارج شدند و حزب نیروی سوم را تشکیل دادند.
محمدرضاشاه همواره از حزب توده در هراس بود. پس از ترور شاه در سال 1327 که در جریان بازدید وی از دانشگاه تهران صورت گرفت، حزب توده مقصر شناخته شد، دولت این حزب را منحل اعلام کرد و از آن پس فعالیت آنها به صورت مخفیانه ادامه پیدا کرد. نفوذ حزب توده در میان مردم دولتهای مختلف را وا داشت که در اقدامات خود برخی از وعدههای سوسیالیسم را بگنجانند تا تبلیغات حزب را بیاثر کنند. یکی از مهمترین این اقدامات انقلاب سفید یا انقلاب شاه و مردم بود که تغییرات اقتصادی و اجتماعی را وعده میداد؛ و اصلاحات ارضی در دوران نخستوزیری اسدالله علم و علی امینی بخشی از این طرح کلان بود که در دورۀ سلطنت محمدرضا شاه انجام شد. با این همه پس از کودتای 28 مرداد، حزب توده دیگر نه رمق گذشته را داشت و نه همچون سابق در میان هواداران خود پذیرفته شده بود با این همه تا پیروزی انقلاب اسلامی یکی از جریانهای فکری در سپهر سیاسی ایران باقی ماند.
روشنفکران ملیگرا دومین گروه از روشنفکران نسل سوم بودند و جبهه ملی به رهبری دکتر محمد مصدق به عنوان مطرحترین جریان روشنفکری ملیگرا پس از شهریور1320 به شمار میآمد. شاید بتوان مدعی شد که مهمترین هدف این گروه احیای مشروطۀ راستین و دفاع از قانون اساسی بود. گروهی از روشنفکران و روزنامهنگاران در جریان انتخابات مجلس شانزدهم در کاخ مرمر تحصن کردند و پس از آن 19 نفر هستۀ اصلی جبهۀ ملی را تشکیل دادند. جبهۀ ملی از پیوستن چند حزب مختلف از جمله حزب ایران، حزب پان ایرانیست و نهضت خداپرستان سوسیالیست (جمعیت آزادی مردم ایران) به وجود آمده بود و مهمترین اقدام آنها تلاش برای ملی شدن نفت ایران بود. دکتر محمد مصدق تلاش میکرد تا با استفاده از سیاست نیروی سوم، که به معنای استفاده از دولتی بیطرف میان انگلیس و روسیه بود بحرانهای اقتصادی و سیاسی ایران را برطرف کند.
اما در نهایت تلاشهای او برای محدود کردن قدرت شاه و نهضت ملی شدن نفت او را در تقابل با حکومت ایران و منافع دولت آمریکا و انگلستان در منطقه قرار داد و به کودتای 28 مرداد سال 1332 منجر شد.
به نظر میرسد آنچه میان اعضاء و احزاب مختلف در جبۀ ملی پیوند برقرار میکرد شخص مصدق بود؛ چرا که پس از کودتای 28 مرداد سال 1332 و برکناری دکتر مصدق، این حزب هیچگاه نتوانست انسجام سابق خود را بدست بیاورد، هرچند بارها و بارها برای این امر تلاشهایی در قالب جبهۀ ملی دوم تا چهارم صورت گرفت اما نتوانست موفقیتهای سابق را به دست بیاورد.
در نهایت روشنفکران مذهبی، سومین گروه از روشنفکران این نسل بودند که غالبا شامل تحصیلکردگان دانشگاهی بودند. برخی از آنها مانند علی شریعتی تجربۀ تحصیل در خارج از کشور را داشتند. این طیف از روشنفکران اولین بار در دوران سلطنت رضاشاه ظهور کرده بودند. با توجه به فضای غیر و یا حتی ضد دینی دانشگاهها و محیط علمی کشور این گروه برای زدودن برخی تفکرات منفی نسبت به قشر مذهبی همچنین اصلاح اندیشۀ دینی گام برداشتند و از سمت تودۀ مردم با اقبال بسیاری مواجه شدند. انجمن اسلامی دانشجویان به عنوان نخستین تشکل اسلامی رسمی و علنی در تاریخ دانشگاههای ایران در دانشگاه تهران در اوایل دهۀ 20 تاسیس شد.
از حدود سالهای ۵۱ و ۵۲ طیف نیروهای مذهبی در جنبش دانشجویی رو به افزایش گذاشت بهگونهای که در سال ۵۲ به عنوان نیروی مستقل و قابل توجه در جنبش دانشجویی تبدیل شدند و پس از قیام 15 خرداد توانستند نقش تعیینکنندهای در حذف رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی ایفا کنند.
منابع
جریان روشنفکری و روشنفکران در ایران، حمید احمدی
تاملاتی درباره روشنفکری در ایران، شهریار زرشناس
فریما دستیار