Search
Close this search box.
تازه ها
روش علمی و تجربه‌گرایی

در عصر خرد و در جریان رنسانس، توجه به اصول مشاهده و تحلیل و رده‌بندی توسط دانشمندان اروپایی منجر به پیشرفت‌های بزرگی در نجوم، ریاضیات و علوم زیستی شد. اما شروع آن در اوایل سده هفدهم با انتشار کتاب ارغنون نو فرانسیس بیکن Bacon بود بیکن به جای ادامه راه قبلی، روش پژوهش علمی را مورد بررسی قرار داد و رویکرد نظام‌مندتری پیشنهاد کرد.

بیکن مدافع فرایند مشاهده، جمع‌آوری و تحلیل داده‌ها، صورت‌بندی فرضیه و تأیید آن از طریق آزمایش‌های انتقادی بود. این فرایند استقراء یعنی استخراج قاعده‌ای کلی، از مجموعه‌ای از مثال‌ها، سنگ بنای روش علمی مدرن شد و تأکید او بر آزمایش انتقادی جنبش تجربه‌گرایی بریتانیایی را نیز تحت تاثیر قرار داد.

پیشرفت‌های علمی در عصر خرد تأثیر بسیار متفاوتی بر سر فلسفه بریتانیایی نسبت به فلسفه‌ی اروپای قاره‌ای داشت. در عکس‌العمل نسبت به خردگرایی دکارت، اسپینوزا و لایبنیتس، فیلسوفان بریتانیایی، مثل لاک و بارکلی و هیوم این ایده را که عقل تنها راه قابل اعتماد برای کسب معرفت است رد کردند و جنبش مقابل آن تجربه‌گرایی را به‌راه انداختند. از نظر آنها آگاهی‌های انسان مستقیم یا غیر مستقیم ناشی از آزمون و تجربه است. البته آنها نقش عقل را در ارزیابی داده ها مهم‌ دانسته و به اهمیت آن اذعان، و قبول داشتند که ماخذ اطلاعات از جهان بیرون است که از طریق حواس به آنها دسترسی پیدا می‌کنیم. تجربه‌گرایان مخصوصأ تحت تأثیر روش علمی مشاهده، تحلیل و آزمایش فرانسیس بیکن بودند که در تضاد با استدلال‌های متأثر از ریاضیات خردگرایان بود.
در سده 17 تامس هایز بنیان تجربه‌گرایی مدرن را با دیدگاه‌های مکانیستی و مادی گرای خود گذاشت..‌
وقتی این دیدگاه‌ها با پیشرفت های علمی تقویت شد، به فلسفه غالب در جهان انگلیسی زبان تبدیل شد.