بِلِین هاردن / نشر چشمه
اولین خاطرهی او یک اعدام است
همراه با مادرش به طرف مزرعهی گندمی در نزدیکی رودخانهی تانِدونگ میرفت که نگهبانان در آن جا چند هزار زندانی را گرد هم آورده بودند. پسرک که به خاطر جمعیت هیجانزده بود، از میان پاهای بزرگسالان به ردیف جلو خزید و دید که نگهبانها مردی را به تیرکی چوبی میبندند.
شین این گِئون چهار ساله بود و بسیار کوچکتر از آن که از سخنرانی پیش از اعدام سرنگهبان سر دربیاورد. در اعدامهای فراوانی که درسالهای آینده اتفاق میافتادند او به سخنرانی سرنگهبان گوش خواهد داد که به جمعیت میگوید به زندانی در آستانهی مرگ «رستگاری» از طریق کار با اعمال شاقه پیشنهاد شد، اما او این سخاوتمندی حکومت کرهی شمالی را رد کرد. نگهبانان برای جلوگیری از ناسزاگویی زندانی به حکومتی که میخواهد جانش را بگیرد، دهان او را پُر از سنگ ریزه کردند و سرش را با پارچهای پوشاندند.
در اعدام اول، شین دید که سه نگهبان هدفگیری کردند و هر کدام سه بار ماشه را چکاندند. صدای شلیک تفنگها پسرک را ترساند و او سریعاً به عقب پرید. اما از همان پشت، بالا و پایین میپرید تا ببیند نگهبانان به سمت بدن آغشته به خون میروند و آن را در پارچهای می پیچند و به زحمت در گاری میگذارندش.
اردوگاههای زندانیان سیاسی کرهی شمالی دو برابر گولاگهای استالین و دوازده برابر اردوگاههای نازیها عمر دارند. هیچکسی که در آنها به دنیا آمده، فرار نکرده است، هیچ کس جز شین دونگ هیوک.
فرار از اردوگاه 14، از طریق داستان تکاندهندهی حبس و فرار شگفتانگیز شین، اسرارِ تمامیتخواهترین حکومت جهان را افشا میکند. شین چیزی از وجود تمدن نمیدانست. او مادرش را رقیبی برای غذا میدید، نگهبانان او را یک خبرچین بارآوردند و شاهد اعدام مادر و برادرش بود.
همه کیم جونگ ایل را میشناختند اما کشورش را نه. این کشور گرسنه، ورشکسته و مجهز به سلاح اتمی است و بین 150000 تا 200000 نفر به عنوان برده در اردوگاههای زندانیان سیاسیاش کار میکنند.
این کتاب با تمرکز بر داستان جوانِ شگفتانگیز که در امنیتیترین زندانِ امنیتیترین کشور دنیا رشد کرده، اسرار مخفی این کشور را افشا میکند. فرار از اردوگاه 14 خاطراتی بینظیر است از یکی از تاریکترین کشورهای جهان. این کتاب داستان تحمل، شجاعت، بقا و امید است.
—
—