Search
Close this search box.
تازه ها
لژ بیداری ایرانیان

فراماسون‌ها انجمن‌های برادری پراکنده‌ای هستند که برای نخستین بار در اواخر قرن چهاردهم میلادی شکل گرفتند که به آنها استون ماسونز[1] به معنای «صنف سنگ‌تراشان» گفته می‌شد. اعضای ماسونری خواستگاه و اصالت خود را به حکایت ساخت معبد سلیمان نبی و معمار ایشان نسبت می‌دهند. طبق این روایت معماری که معبد را ساخته بود می‌بایست اسرار آن را تا ابد محفوظ نگهدارد، بنابراین گروهی از سنگ‌تراشان را گردآورد تا نسل به نسل این راز را میان خودشان حفظ کنند.

فراماسونری را کهن‌ترین انجمن اخوت سکولار در جهان می‌نامند. لژهای فراماسونی به تدریج بعد از قرن هجدهم با حمایت طبقات فرادست جامعه در انگلستان و فرانسه قوت گرفت و با توجه به استعمار اروپایی به مناطق تحت سلطۀ آن‌ها راه پیدا کرد.

فراماسون‌ها برخی اصول اخلاقی مانند «برابری، برادری» را به عنوان شعار خود برگزیدند و بدین‌وسیله نقش بزرگی در انقلاب آمریکا، انقلاب کبیر فرانسه، جنبش انقلابی ضداستعمار اسپانیا در آمریکای جنوبی و حتی تدوین قانون اساسی مشروطه در ایران ایفا کردند.

با این همه فراماسونری یک گروه دینی نبود و از عقاید سکولار پیروی می‌کرد. به تدریج این مفاهیم با واکنش مذهبیان به ویژه کلیسای کاتولیک روبه‌رو شد و عقاید فراماسونری به شرک و الحاد تعبیر شد. با اینکه فراماسونری در ابتدا در کشورهای شرقی جلوۀ مثبتی از خود نشان داده بود و توانست گروه زیادی از اشراف را به خود جلب کند، سایهٔ استعمار انگلیس، پیشینۀ یهودی و مخالفت کلیسا واکنش منفی این جوامع را نیز به همراه داشت.

انجمن‌های فراماسونری به یک لژ اعظم/لژ مادر و چندین لژ کوچکتر که توسط انجمن اصلی مدیریت می‌شدند تقسیم می‌شد. مراسم‌های عضوگیری آن‌ها تحت نظارت لژ مادر برگزار می‌شد و کاندیدها بعد از مدتی بررسی و سپس ایراد سوگند برادری به عضویت انجمن درمی‌آمدند. یکی از مهم‌ترین شروط پیوستن به فراماسونی این بود که اعضا باید به لژ وفادار باشند و تحت هیچ شرایطی از مرام خود خارج نگردند.

مهم‌ترین نمادهای آن‌ها، گونیا و پرگار است چرا که هر دوی آنها از ابزار بنایی هستند و به نظم اشاره دارند. گاهی اوقات چشم جهان بین در بالای پرگار قرار می‌گیرد که از المان‌های مصر باستان است، این نمادها نشادن‌هندۀ تسلط بود.

در منابع، از عسگرخان افشار رومی، به عنوان اولین فراماسون ایرانی نام برده‌اند وی در ضمن انجام یک ماموریت سیاسی در دوران فتحعلی شاه قاجار به دربار ناپلئون بناپارت رفته بود و به عضویت لژ فراماسونری طریقت پاریس درآمد. دومین فراماسون ایرانی، میرزا ابوالحسن خان ایلچی بود که او نیز از طرف فتحعلی شاه در سال ۱۲۲۴ به انگلستان رفت. وی کتاب حیرت‌نامه را در جریان همین سفر نوشته است.

او به شدت تحت تاثیر مظاهر پیشرفت غربی قرار گرفته بود و پس از مدتی به عضویت لژ فراماسونری انگلستان در آمد.

با این حال، تأسیس اولین فراماسونری در ایران به دوران ناصرالدین شاه قاجار برمی‌گردد. میرزا ملکم‌خان ناظم‌الدوله، نخستین انجمن نوین سیاسی اجتماعی ایران را در سال ۱۲۷۵ یا ۱۲۷۶ قمری بنیان نهاد و آن را فراموشخانه نامید.

لژ بیداری، اولین انجمن رسمی و منظم ایرانی بود که فرمان تأسیس آن در تاریخ ششم نوامبر سال 1907 در زمان مظفرالدین شاه قاجار صادر شد. در ابتدا این لژ بیداری، زیر مجموعه‌ای از لژ شرق اعظم (گرانداوریان) در فرانسه بود و ورود اعضای جدید، ارتقاء رتبه، استعفاء و یا اخراج اعضا زیر نظر گرانداوریان فرانسه انجام می‌شد و از این نظر کاملاً با لژ مادر هماهنگ بود. این مسئله بر اهمیت لژ بیداری می‌افزود چرا که سایر سازمان‌ها صرفاً با الهام از لژهای مختلف اروپایی ایجاد می‌شدند و ارتباط رسمی با آنها نداشتند.

ایران در قرن نوزدهم، بیش از هر دورۀ دیگر تحت تأثیر فرهنگ و جـامعه روشنفکری فرانسه‌ قرار داشت و این تأثیر نه تنها در مقوله رواج زبان فرانسه در کشور جلوه‌گر شد‌،بلکه‌ به نحو عمیق‌تری آثار خود را در ادبیات سیاسی و روشنفکری جامعه آن روز ایران برجای گذاشت. تأسیس لژهای شبه فراماسونری‌ و یا‌ فراماسونری در ایران، در ابتدا اقدامی تقلیدی از تشکیلات‌ روشنفکری در اروپا بود. این نوع تشکیلات در تحول افکار برخی از نخبگان عصر‌ ناصری‌ و مظفری، نقش‌ اساسی داشته است. لژ بیداری ایران از نفوذ بالایی در بین دستگاه‌های حکومتی ایران برخوردار بود چرا که بسیاری از سران حکومت در این لژ عضو بودند. سال تأسیس این لژ همزمان با تحولات مشروطه‌خواهی در ایران است؛ بنابراین عضویت بسیاری از انقلابیون و مشروطه‌خواهان در آن نشان‌دهندۀ اهمیت بسیار آن در تحولات این دوره است.

بنیان‌گذاران لژ در تاریخ 29 نوامبر 1906 در خانه حکیم‌الملک گرد هم آمدند. اعضای نخستین آن شامل ده نفر ایرانی و فرانسوی بودند. بر اساس اسناد شرق اعظم، نامه ۱۹۰۸ م، هفت نفر دیگر به عنوان اعضای درجۀ یک به لژ اضافه شدند که اسامی شش تن از آن‌ها به شرح زیر است: سیدحسن تقی‌زاده، میرزا علی‌اکبر دهخدا، معتضدالسلطنه، محمدعلی فروغی، ذکاء‌الملک و میرزا صادق‌خان امیری معروف به ادیب‌الممالک فراهانی.

ادیب‌الممالک فراهانی قصیده‌ای ۵۳۰ بیتی درباره تاریخ آیین فراماسونری سرود که در این شعر تلاش کرده بود میان مفاهیم مذهب تشیع و فراماسونری رابطه برقرار کند. اعضای این لژ تلاش می‌کردند از جنبه‌های صوفیانۀ تشیع برای برقراری این ارتباط بهره ببرند.

پس از آنکه محمدعلی شاه مجلس را به توپ بست (1908م)، در دوران استبداد صغیر، فعالیت لژ برای مدتی متوقف شد و تعدادی از اعضای لژ نیز در این دوره دستگیر و حتی اعدام شـدند که از‌ جمله‌ آنها می‌توان‌ به سید جمال واعظ، ملک‌المتکلمین و میرزا جهانگیرخان، سردبیر روزنامه صور اسرافیل اشاره کرد. اما‌ با سقوط استبداد صغیری، لژ بیداری ایران دوباره ‌کار خود را آغـاز‌ کـرد‌ و مجلس‌ بزرگداشتی‌ برای دو تن از اعضای خود، سیدجمال واعظ و حاجی میرزا ابراهیم ترتیب داد. فعالیت ‌‌لژ‌ در سال‌های بعدی، تا آغاز جنگ جهانی اول رونق بیشتری یافت. اعضای جدیدی‌‌ نیز‌ از‌ جمله رجال سـیاسی قـاجار و پهلوی به لژ پیوستند که می‌توان به حسین علاء، محمد ساعد‌، عباس قلی‌خان قریب و لقمان‌الممالک اشاره کرد. عـضویت سید محمدطباطبایی با توجه به اسناد این لژ تأیید شده است. در خلال جنگ‌ جهانی‌ اول‌، مکاتبات بین شرق اعظم پاریس و تهران قطع شد ولی از 1918م دوباره‌ از‌ سرگرفته‌ شد، و تا  فروپاشی لژ، ادامـه داشت. لژ بیداری ایران در بسیاری از دستگاه‌های دولتی کشور از نفوذ بسیاری برخوردار بود، بسیاری از رؤسای دولت در این لژ عضو بوده‌اند؛ وزارت‌خانه‌های متعددی زیر نظر وزرای عضو این انجمن اداره می‌شد، به ویژه وزارتخانه‌های امور خارجه و عدلیه. علاوه بر این شواهدی زیادی در دست است که مطابق آن لژ بیداری ایران در تعیین حکام و مأموران دولتی ولایات نیز تاثیر فراوانی داشته است. اعضای این لژ در تدوین قانون مشروطه نقش به‌سزایی داشتند.

قریب‌ به‌اتفاق اعضای ایرانی لژ، تحصیل‌کردگان خارج از کشور بودند و یا حداقل‌‌ گرایش‌های‌ اروپایی‌ داشتند. اهداف اعضایی که در این لژ حضور داشتند با یکدیگر متفاوت بود، تعداد زیادی از آن‌ها نیز از جمله شخصیت‌های ملی‌ روشنفکر، انقلابی و حتی‌ مذهبی بوده‌اند کـه گـمان‌ می‌کردند‌ تشکیلات فراماسونری و یا فراموشخانه مرکزی علمی-فرهنگی محسوب می‌شود، با این حال، عده‌ای‌ امید داشتند که از طریق این مجامع، بـه‌تدریج عصر بی‌خبری، جهل، استبداد و خرافه‌پرستی، جای خود را به عصر واقع‌بینی و پیشرفت خواهد داد. گروهی دیگر نـیز گـمان می‌کردند با عضویت‌ در‌ این‌ لژها، از حمایت قـدرت‌های غربی بهره‌مند خـواهند شـد و در نتیجه مصونیتی در برابر غضب‌های احتمالی شاه و وابستگان دربار برای خود ایجاد می‌کنند.

بین سال‌های ۱۹۰۷ تا ۱۹۱۴م تعداد زیادی از شخصیت‌های سیاسی کشور به عضویت لژ درآمدند. در تاریخ فراماسونری در جهان، به‌ندرت می‌توان لژی پیدا کرد که این تعداد از شخصیت‌های سیاسی یک کشور را به خود جلب کرده باشد. از جمله می‌توان به شخصیت‌هایی چون معزر‌الملک، مستوفی‌الممالک، وثوق‌الدوله، کیخسرو شاهرخ زرتشتی، صنیع‌الدوله، صمصام‌السلطنه بختیاری، حسن پیرنیا مشیر‌الدوله، مخیرالسلطنه و ادیب‌السلطنه اشاره کرد که به طور کلی تا پایان کار لژ حدود ۱۷۳ نفر عضو لژ بیداری شدند.

بر اساس اسناد و مدارک، لژ بیداری تا اواخر سال 1914 به کار خود ادامه داد اما تاریخ انحلال لژ به طور دقیق مشخص نیست؛ اما با توجه به مدارک می‌توان به این نتیجه دست یافت که لژ در اوایل سال 1334ق به کار خود پایان داده باشد. اصلی‌ترین دلیل انحلال لژ را نیز باید وقوع جنگ جهانی اول دانست. زیرا در اثر این جنگ خاک فرانسه اشغال گشت و فعالیت گرانداوریان متوقف شد. به دنبال آن لژهای وابسته، مانند بیداری ایران عملاً تعطیل شد و اعضای اصلی آن پراکنده شدند.

قطع ارتباط با لژ مادر، بزرگترین ضربه به لژ بیداری ایران بود. با این حال گسترش دامنۀ جنگ، ایران را نیز درگیر کرد و بی‌طرفی از سوی دولت ایران، مورد توجه متفقین و متحدین قرار نگرفت و در نهایت خاک ایران به دنبال فشارهای آن‌ها اشغال شد.

بنابراین با آغاز جنگ جهانی اول، فعالیت‌های لژ بیداری کاهش یافت و این روند استهلاک در نهایت به تعطیلی انجامید. از آنجایی که جنگ مدت زیادی طول کشید و برخی مهره‌های اصلی لژ از پایتخت دور ماندند، لژ بیداری ایران امکان شکل‌گیری مجدد نیافت. در نتیجه پس از فروپاشی، این سازمان در قالب لژهای دیگر به حیات خود ادامه داد.

———————————————-

[1]. Stonemasones

منابع

لژ بیداری ایران، مجید بزرگمهری

فراموش‌خانه و فراماسونری در ایران، اسماعیل رائین

لزوم توجه به نقش پنهانی فراماسونی در تحولات تاریخ معاصر ایران، موسی فقیه حقانی

فریما دستیار