ملک الشعرا بهار پل فرهنگی مهمی میان فرهنگ مذهبی وملی و متجدد ایران بود.
آثارش در زمینه شعر و ادب و تاریخ سبکشناسی است.
بهار فرهنگیِ سیاستمدار بود.
مرغ سحرناله سر کن/ داغ مرا تازه ترکن.
کتاب “مرغ سحر. خاطرات پروانه بهار”
دختر ملکالشعرای بهار، از کودکی، خانه پدری ونقش مادر در خانواده شروع میشود.
خانهای باغی، کتابخانه با ارزشی که با زحمت فراهم آمده است و هر گوشهی آن اثری و رد پایی از پدر داشت. توی راهرو یک میز بود با سماور و استکان هنوز صدای غلغل سماور را می شنوم و بوی دلپذیر چای.
پدرم در مقابل زور و ناحق میایستاد.
موقع تحویل سال نوروز ۱۳۱۲ بود که مامورین نظمیه به خانه ما آمدند و بعد از برداشتن همه یادداشت ها و نوشتههای پدر، او را به زندان بردند و بعد از ۵ ماه به تبعید در اصفهان، دوران سختی را در تبعید گذراندیم.
۵ سال بیشتر نداشتم که باز به خانه مان ریختند و پدرم را به دستور رضا شاه دستگیر کردند من و مهرداد دست هم را گرفته و از ترس میلرزیدیم خواهران و برادر بزرگترم مادرم را دلداری میدادند و دوباره پدر به زندان افتاد.
پروانه به شرح اجازه ملاقات با پدر در زندان شهربانی همراه برادر کوچکش میپردازد.
پس تفتیش و جستجوی قابلمه غذا، پلیس گفت این ها بچه های بهارند آمدهاند پدرشان را ببینند. پلیس دیگر بلند شد و قفل در زندان را باز کرد در تاریکی دیدم پدر روی زمین نشسته است تبسمی کرد و ما را روی زانوانش نشانید.
در سال ۱۳۳۰ پدر از طرف مردم تهران به نمایندگی مجلس انتخاب شد که به علت بیماری فرصت خدمت نیافت و در همان سال فوت کرد.
من در ۱۶ سالگی اولین بار از واج کردم و دو سال بعد متارکه کردم. پروانه در این بخش فضا و رسوم ازدواج خانوادهی فرهنگی و برخوردار آن زمان را تشریح میکند.
بخشی از خاطرات به عزیمت سوییس و آمریکا و تحصیل پروانه بهار میپردازد درسال ۱۹۶۸ موفق به اخذ فوق لیسانس کتابداری از دانشگاه کاتولیک آمریکا میشود.
جنبش زنان آمریکا
جامعه آمریکا زن را جنس پایینتر میدانست فرق جسمانی مثل فرق بین سیاه و سفید است. صدای فریاد زنان جان اف کندی را مجبور کرد به زنان توجه کند و در ۱۹۶۳ مجلسین برابری مزد مرد و زن در کار یکسان را تصویب کرد پروانه یکی از اعضای فعال جنبش زنان در آمریکا بوده است.
تفکیک اتوبوسها برای سیاه پوست و سفید پوست حالم را به هم میزد سیاهان حق رأی نداشتند. به یاد حرف پدرم افتادم که میگفت همیشه در زندگی راه حقیقت را بگیر ولو بازنده باشی.یاد قصیده “مرغ شباهنگ” پدرم میافتادم که در زندان گفته بود .
بخشی دیگر خاطرات شرح همراهیِ فعال پروانه بهار با جنبش برابری طلبانه سیاهان آمریکا و شرح مبارزات سالهای ۱۹۶۸ است.
پایان کتاب به قیام مردم آمریکا علیه جنگ ویتنام میپردازد.
(کتاب بسیار خواندنی و جذاب است)