پاسخ کانت به این سؤال مثبت بود او معتقد بود که گزارههای ترکیبی پیشین بخشی از معرفتهای ما را تشکیل میدهند و برخلاف هیوم معتقد بود که بخشی از معرفتهای ما معرفتهایی هستند که از تجربه اخذ نشدهاند اما دربارة تجربه هستند. به یاد بیاورید که هیوم همواره میپرسید چگونه ممکن است چیزی از تجربه گرفته نشده باشد اما دربارة جهان تجربه و عالم خارج باشد و کانت پاسخ داد که کاملاً ممکن است و گزارههای ترکیبی ماتقدم یا پیشینی همان گزارههایی هستند که از تجربه اخذ نشدهاند اما درباره تجربه داوری میکنند. ضرورت و کلیت دو شرط ضروری این نوع از معرفت است. این دسته از معرفتها به معرفتهای پیشینی یا ماتقدم نیز معروفاند به همین خاطر گاه بهجای آنکه عقل را یک منبع معرفت بدانند از معرفتهای ماتقدم یا پیشینی یا ترکیبی پیشینی بهجای آن یاد میکنند. کانت معتقد بود که چنین معرفتهایی در مبانی مابعدالطبیعه علم نیوتونی یا همان فیزیک نیوتون و در اخلاق و در ریاضیات وجود دارند بنابراین این دسته از معارف بشری نیز جزء منابع معرفت برشمرده میشود. از زمان کانت بهبعد این رای کانت مورد تردید و نفی قرار گرفت. فیلسوفان پوزیتیویست رای کانت را نپذیرفتند و منکر وجود چنین معرفتی شدند. امروزه بسیاری از فیلسوفان تحلیلی وجود گزارههای ترکیبی پیشین را قبول ندارند اما هستند فیلسوفانی که این نوع از گزارهها را همچنان از منابع معرفت میدانند.
عدهای نیز تفسیر دیگری از عقل به میان آوردهاند و آن اینکه عقل را یکی از منابع شهود میدانند. این فیلسوفان معتقدند که ما برخی معرفتهای خود را صرفاً از نوعی شهود که نام آنرا شهود عقلانی مینهند بدست میآوریم. شهودهای عقلانی عبارتند از احکام عقلانی که اساساً نیاز به استنتاج ندارد مثلاً در منطق قضایای همیشه صادق عبارتند از جملههایی که همواره صدق منطقی دارند و لذا صدق آنها تابع فرایند استدلال عقلانی نیست بلکه صرفاً از طریق شهود عقلانی بدست آمده است. نکته مهم این است که در این اصطلاح شهود بجای عقل نشسته است. در فرهنگ فلسفی غرب وقتی از شهود عقلانی یاد میکنیم هنوز در چهارچوب نوعی خردورزی قرار داریم شهودی که چفتوبستهای عقلی دارد اما فرایند استنتاج عقلانی را طی نمیکند. کسانی که با منطق ریاضی جدید آشنا هستند براحتی این مسئله را درک میکنند همچنانکه اشاره شد ما در منطق جدید وقتی از صدقهای منطقی یا قضایا1 صحبت میکنیم دقیقاً مراد و منظور ما از صدق آنها یک صدق شهودی است. آنها شهوداً اثبات میشوند. فرایند استنتاج را برای اثبات صدقشان طی نمیکنند بنابراین شهود عقلانی فرایندی است عقلانی و تنها چیزی که خصیصة منحصر به فرد آن است اینکه استدلالبردار نیست اما در سنت اسلامی وقتی سخن از شهود میرود منظور و مراد تقابل میان نوعی ادراک به اصطلاح شهودی با ادراک عقلی است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- مفهوم قضیه در منطق جدید با قضیه در منطق قدیم بسیار متفاوت است ولی میتوان گفت فقط اشتراکات لفظی بین آنها وجود دارد.