✍️مترجم: کاظمزاده ایرانشهر / ? نشر: بنگاه ترجمه و نشر کتاب
? استاد گفت: چهار چیز دانش و تربیت مرد را تکمیل میکنند: یکی مقصدی ثابت و روشن برای زندگی خود مقرر ساختن و آن را همیشه در نظر داشتن؛ دیگر پایۀ این مقصد را بر روی استعدادات فطری و احکام عقل گذاشتن؛ سوم برای خود تکیهگاهی از اخلاق نیک و آراسته آماده ساختن و دیگر با هنرهای زیبا انس گرفتن و مشغول شدن.
استاد گفت: من در پذیرفتن دانشجویان فرقی میان مرد توانگر و تنگدست نمیگذارم. هر کس ارمغان بسیار کوچکی هم همراه بیاورد من از پذیرفتن وی مضایقه و خودداری نمیکنم.
استاد گفت: هر که در یاد گرفتن کوشش نکند و به خود زحمت ندهد من به پیشرفت او کمک نمیکنم، زیرا حقیقت را نمیتوان تحمیل نمود، باید آن را جست و به دست آورد و هر که در ادراک معنی حقیقی افکار و سخنان نکوشد من آن معنی را به بدو آشکار نمیسازم. وقتی که من گوشهای از مسئلهای را شرح میدهم هر که گوشههای دیگر مسئله را با قوۀ عقل و حس خود کشف نکند من آن مسئله را بار دوم ذکر نمیکنم و شرح نمیدهم.
استاد به مریدان خود گفت: فرزندان من، باور نکنید که من اسراری میدانم که آنها را به شما نمیآموزم. من هیچ سر پنهانی ندارم. تمام صفحات زندگی ظاهری و باطنی یعنی افکار و احساسات من در پیش دیدگان شما گسترده است، حتی بعضی اوقات که من خود را از شما به کنار میکشم، تا شما را از پارهای زیانها و خطرها محفوظ نگاه دارم، آن را هم میتوانید بدانید.
وقتی که استاد در مجمعی آوازهخوانی را میدید، که در این فن ماهر و قابل بود، با کمال ذوق و شادی ترانهها و سرودهای او را گوش میداد و از او خواهش میکرد که آن ترانهها را بار دیگر بخواند. بار سوم خود نیز در خواندن آنها همراهی میکرد تا بتواند آهنگهای آنها را به خوبی یاد بگیرد و فراموش نکند.
—
—