امپرسیونیسم در هنر به معنی دریافتگری، دریافت حسی و آنی و یا برداشت لحظهای از یک تصویر است. در سال 1874 عدهای از هنرمندان نقاش فرانسوی در یک آتلیهی عکاسی در پاریس نمایشگاهی با عنوان: «طلوع آفتاب: یک امپرسیون» که برگرفته از یکی از نقاشیهای مونه نقاش فرانسوی بود، برگزار کردند. این نمایشگاه واکنش منتقدان را برانگیخت و با کنایه و برداشت از نام نمایشگاه، آنها را امپرسیونیست نامیدند؛ اما هنرمندان از این نام استقبال کردند و این نقطهی آغاز یکی از جنبشهای مهم هنری با نام امپرسیونیسم شد.
برای امپرسیونیستها آنچه اهمیت داشت دریافت لحظهای هنرمند از تصویری بود که مشاهده میکرد. برای بیان این منظور لازم بود که هنرمند از ضربههای آنی قلم یا ابزارِ شکلدهی به حجمها استفاده کند. در تابلوهایی که به سبک امپرسیونیسم کشیده شده است، ضربههای آنی قلم و بازی رنگ و به ویژه نور، دریافت میشود. هنرمندِ نقاشِ امپرسیونیست با به کار بردن رنگهای خالص، و ضربههای مداوم و پی در پی به بوم، فرصت ترکیب رنگ در خارج از تابلوی نقاشی را هم از خود سلب میکند. همهی آنچه که دریافت میکند در همان لحظه به بوم و تابلوی نقاشی منتقل میشود.
اگر در گذشته هنرمند روبهروی یک صحنه از طبیعت ساعتها و روزهای متوالی مینشست تا تصویری بیبدیل از آن چیزی که میبیند را به تصویر بکشد، هنرمند امپرسیونیست لازم میدید تا قبل از تغییر نور و گذشت زمان، تابلواش را به پایان برساند.
اما تنها از نظر تکنیکی و شیوه و روش به تصویر کشیدنِ یک تصویر یا رویداد، هنرمندان امپرسیونیست متفاوت عمل نمیکردند. در واقع آنها یه نوع بینش و نگرش جدید به زندگی و طبیعت را ارائه میکردند. از نظر آنها چیزی ثابت در طبیعت وجود ندارد و هر تصویری که دیده میشود، ناپایدار و گذراست. تابلوهای امپرسیونیستی نمایشگر کشف و شهود و درک لحظهای هنرمند از مکان و فضایی است که نقاشی میکند. به همین منظور در هنر امپرسیونیستی تأثیرات نور و فضا بیشتر از موضوعی که بیان میشود اهمیت دارد. دقت و ریزبینی این هنرمندان در ترکیب نور و رنگ تحسین برانگیز است، آنها این دقت و موشکافی را صرف کشیدن دقیق خطوط و طراحی چهرهها نمیکردند. به همین دلیل اشیاء و چهرهها در این تابلوها محو است و خطوط مرزی اجسام تقریباً حذف شدهاند.
در تابلوهای امپرسیونیستی نور اهمیت بسیاری دارد، بیشتر مناظری که امپرسیونیستها تصویر کردهاند، در زیر آفتاب تابان و یا در محاصرهی نور خورشید، کشیده شده است. به همین دلیل در تابلوهای آنها سایهها به ندرت دیده میشوند و اغلب اگر سایهای هست، سیاه و خاکستری نیست. برای کشیدن سایهها از رنگهای مکمل و رنگ خود اشیاء استفاده میکردند. در نگاه اول تابلوهای امپرسیونیستها پر از لکههای رنگهای خالص است که حجمهایی را شکل میدهند. مدتی طول کشید تا بینندگان این تابلوها دریابند که باید این آثار را با فاصلهای بیشتر از فاصلهی معمول نگاه کنند برای درک یک تابلوی اکسپرسیونیستی، باید چند قدم از آن فاصله بگیرند تا معجزهی این لکههای رنگی در پرتو نورهای درخشنده، در برابر چشمانشان اتفاق بیافتد. انگار در این فاصله است که انتقال تجربهی حسی و بصری هنرمند به تماشاگر اتفاق میافتد. در واقع تکمیل کار هنری امپرسیونیستها در مواجههی تماشاگر با آن اتفاق میافتد. مثلاً گاهی مجسمهساز امپرسیونیست تکهای از سنگ را دست نخورده باقی میگذاشت تا این گونه به نظر برسد که آنچه او در پی خلق آن است همچنان در حال شکلگیری است و بقیهی کار در ذهن و نگاه تماشاگر تکمیل میشود.
از نظر امپرسیونیستها هیچ چیز ثابت نبود و لحظه تصویری جدید توسط شخصی جدید، چه هنرمند و چه تماشاگر، خلق میشد.
امپرسیونیستها تأثیر بهسزایی بر هنر مدرن در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قن بیستم برجای گذاشتند. هنرمندان همچنان مدیون کشف رنگ و خلوص رنگ و بازتاب نوری هستند که آنها برای هنر به جای گذاشتند.
از جمله آثار امپرسیونیست میتوان به آثار نقاشی کلود مونه1، ادگار دگا2 و پیر آگوست رنوار3 اشاره کرد. در مجسمهسازی آثار آگوست رودن4 و در عکاسی میتوان به آثار پاول السون5 اشاره کرد. در سینما هم امپرسیونیستها معتقد بودند که همه عناصر فیلم باد در خدمت ریتم و نور باشد. این دو به اضافهی بازیگر میتوانند حس و مفهوم مورد نظر فیلمساز را در لحظه به بیننده منتقل کنند. فیلم «سمفونی دهم» ساختهی ابل گانس6 از جمله آثار مهم سینمای امپرسیونیستی است.
در ادبیات هم هدف نویسندهی امپرسیونیست ثبت و روایت یک لحظه از زندگی است، لحظهای که می گذرد. برای نویسندهی امپرسیونیست لحظهها است که اهمیت دارد نه پیرنگ و متعهد بودن ساختار روایی داستان. گوستاو فلوبر7 از نویسندگانی است که آثاری در این سبک نوشته است.
از هنرمندان ایرانی که آثاری در سبک امپرسیونیست خلق کردند میتوان از آثار نقاشی جعفر پتگر نام برد. در ادبیات و شعر سهراب سپهری را شاید بتوان شاعر امپرسیونیست ایرانی نامید.
1-Oscar-Claude Monet
2-Edgar Degas
3-Pierre-Auguste Renoir
4-Auguste Rodin
5-Paul Elson
6-Abel Gance
7-Gustave Flaubert
منابع
تاریخ هنر، ارنست گامبریج، ترجمهی علی رامین، نشر نی، 1385
هنر مدرن، نوربرت لینتن، ترجمهی علی رامین، نشر نی، 1382
دایرةالمعارف هنر، رویین پاکباز، فرهنگ معاصر، 1393
گردآوری و تألیف: مرضیه ازگلی