الیور جیمز. ترجمه سما قرایی
چه کسی سلامت عاطفی دارد؟
سلامت عاطفی داشتن هیچ ربطی به هوش و جذابیت و بلندپروازی و ثروت ندارد. درواقع حتی ممکن است که افراد موفق و پردستاورد در هر زمینهای کمتر از دیگران سلامت عاطفی داشته باشند. بسیاری از افرادی که از لحاظ عاطفی سالماند، مشاغل پست و کمدرآمدی دارند و بیشتر به خانه و خانوادهشان بها میدهند تا به زندگی حرفهایشان.
بیشتر ما از لحاظ عاطفی سالم به دنیا میآییم. بچه دقیقاً میداند کیست. بیشتر کودکان نوپا میدانند چه کسی هستند و وقتی که احساس امنیت میکنند به شکلی خودجوش شاد و خوشحالاند. بازی کودکان میتواند الگویی برای بزگسالان باشد. چالشهای سلامت عاطفی معمولاً وقتی بچهها مدرسه میروند، بهویژه بین هفت تا نهسالگی کمکم به چشم میآیند. آن ها وقتی برای حضور در جمع و مقایسۀ خود با دیگران تحت فشار قرار میگیرند، میتوان گفت که از آن به بعد، سلامتی عاطفی آ نها افت می کند یا دیگر روی سلامت عاطفی را نمیبینند یا اگر هم ببینند بعد از دوران میانسالی یا در دوران پیری خواهد بود،
یعنی پس از مدتهای مدیدی که ما مغلوب چالشها شدهایم. بهقول اسکار_وایلد، «زندگی کردن بهندرت اتفاق میافتد. بیشتر مردم فقط هستند، همین».
آنچه سلامت عاطفی نیست:
شایان ذکر است که سلامت عاطفی شخص با توجه به خلقوخو یا سلامت روانی او تعریف نمیشود. سلامت عاطفی با سلامت روانی فرق دارد. آدمی که از لحاظ عاطفی سالم است هم میتواند افسرده یا فریبکار باشد، هرچند چنین حالاتی احتمالاً بهندرت پیش میآید.
سلامت عاطفی با مشخصههای مثبتی که شرح دادیم تعریف میشود، حال آنکه سلامت روانی را به شیوهای منفی تعریف می کنیم ، جالب اینجاست که وقتی کسی میکوشد سلامت روانی (و نه بیماری روانی) را به شکلی مثبت ارزیابی کند، به این نتیجه میرسد که سلامت روانی نیز بهاندازۀ سلامت عاطفی کمیاب است. روان شناس آمریکایی، رابرت_کیس، پژوهشی جامع در مورد سه هزار نفر انجام داد که فقط هفده درصد از آنها «سلامت روانی کامل» داشتند و در حال رشد و شکوفایی و فاقد هرگونه علائم بیماری روانی توصیف شدند.
سلامت عاطفی بیشتر در دهکده های کوچک و جوامع پییشا صنعتی معمول تر است . ودر جوامع پیشرفته سلامت عاطفی بسیار کمتر است.