Search
Close this search box.
تازه ها
حکمت تمدنی

گزیده آثار استاد احسان یار شاطر

بخشی از فصل ۱۸  شیوه انصاف

انتشارات پردیس دانش

کمتر روزی است که حماسه‎های غرا و فخریه‎های مبالغه‎آمیز درباره ایران و ایرانیان در رادیو نشنویم و در مطبوعات نخوانیم. می‎شنویم که رسم جهانداری را ما به عالم آوردیم، در جنگ‎آزمایی و دلیری و پهلوانی ایرانیان در هیچ دوره مانندی نداشته‎اند، شاهنشاهی هخامنشی هرگز نظیری نیافت و پشت رومیان قرن‎ها از وحشت جنگجویان ایرانی در لرزه بود، مردم یونان دانش و فلسفه را نخست از ما آموختند، شاهپور اول ساسانی جنبشی جهانگیر را موجب شد که تمدن یونان و روم را در نوردید، کتب دینی بودائیان و مسیحیان و قوم یهود اقتباس ناقصی از کتب دینی ماست، ایرانیان باستان هرگز جز راست کلمه‎ای بر زبان نمی‎راندند و کیش آنها از خرافات دین‎های هم زمان پاکیزه بود، شعر و عرفان آن است که ما آورده‎ایم و . . .

در آوردن این‎گونه عبارات حماسی از آوردن شاهد نیز باز نمی‎مانیم. هر جا تأیید مدعا لازم باشد، از گفتۀ یکی از علمای غرب یا یکی از دانشمندان یا یکی از بزرگان یا یک نفر امریکایی استمداد می‎کنیم و اگر اهل خرافه نباشیم و این موجودات وهمی را نپذیریم، عباراتی را از افلاطون و فیثاغورث و گزنفون و شاردن و اولئاریوس و پیترو د لا واله و امثال ایشان، بی‌آغاز و انجام، چنان که منظور ما را مناسب افتد، از متن بیرون می‎کشیم و مدعای خویش را به رعنایی تمام به سخنان اینان می‎آراییم تا آنجا که مسلم شود بزرگی و راستی و دلاوری و سخاوت و ابداع جامه‎ای است که تنها به قامت ما دوخته‎اندو دیگران جز خوشه چینانی از خرمن فضل ما نبوده‎اند و خود نیز بر سخنان گواهی داده‎اند.

بنای این‎گونه سخنان بر مبالغه یا اشتباه است و زیانش آن است که ارزش واقعی ما را نیز از نظر دور می‎دارد و ما را به عجب و خود فروشی منسوب می‎کند. در تاریخ ما، از زشت و زیبا هر دو اثر است و از این رو، به سرشت آدمی و تاریخ همه ملت‎های بزرگ ماننده است.!!!