دکتر عبد الحسین زرین کوب ۱۳۰۱-۱۳۷۸
گاه یک شعر سوزناک یا یک آهنگ حزنانگیز، از یک شعر نشاطانگیز و طربناک بیشتر لذت میبخشد. علت این امر آن است که تحول و تغییر زندگی احوال را تغییر میدهد. دگرگونیهای جهان برون در جهان درون ما انعکاس مییابد در واقع زندگی خود جز حفظ و ادراک ارتباط بین یک موجود با جهان خارج چیزی نیست. تا مدتی که درون ذات میتواند ادراکی از برون ذات و ارتباطی با آن داشته باشد زندگی وجود دارد. کشمکش بین «امر عینی» و «امر ذهنی» هم منشأ زندگی و هم قوه محرکه آن است. رنج و نومیدی که مادرِ دین و موجد عرفان و اخلاق است محصول این کشمکش و مغایرت است. کوشش برای تطبیق درون ذات با برون ذات که مولد علم و حرفه است نیز نتیجة همین تضاد و مغایرت میباشد. زندگی با همهن مظاهر و آثار آن جز ارتباط بین دنیای درون و دنیای برون چیزی نیست. این ارتباط در عین حال از یک تضاد مستمر حکایت میکند. هر مجاهدهای که بکوشد درون ذات را بر برون ذات تفوق دهد و انسان را بر طبیعت غالب کند با احوال درونی او مناسب و ملایم است و به او حظ زیبایی و لذت هنری میبخشد.
شعر و هنر چنین مجاهدهایست. اینکه یک قطعه شعر، یک اثر هنری در شما ایجاد حظ و لذت می کند از همین جاست. برای این است که آن شعر زیبا، یا آن موسیقی دلنواز میتواند کمال مطلوب شما را که در واقع عکسالعمل درون ذات در مقابل برون ذات است نوازش دهد . بدینگونه زیبا چیزی است که لذت میدهد. چیزی است که با احوال درونی و احوال نفسانی انسان ملایم است. شما از مواجهه با یک اثر هنری زیبا لذت میبرید. احساس میکنید که آن اثر یا احوال درونی شما ملایم و مساعد است. اما این لذت که مولود جمال و هنر است تابع احوال شماست. امری نسبی و اعتباری است. بسا که یک شعر را انسان یک روز زیبا میبیند و سالهای بعد، از آن هیچ دیگر لذت نمیبرد. بساکه زمزمه دردناکی با جریانهای درونی ما سازگار مینماید و از هر نغمه طرب انگیزی بیشتر روح ما را مینوازد.
امروز از شعری یا منظرهای لذت میبرید و فردا از همان میگریزید. در جوانی غزلهای شورانگیز عاشقانه سعدی را میپسندید و در سنین کهولت ترانههای عمیق و عارفانه حافظ را رجحان میدهید