نگاهی به سفرنامهنویسی در غرب
کارل تامپسون / مترجم سعیده زاد قناد / انتشارات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
تعریف ژانر سفرنامهنویسی
سفر کردن، خلق یک گردش است، حتی در فضا. شاید این سفر مقیاسی حماسی داشته و مسافر را به سوی دیگر جهان یا سمت دیگری از یک قاره یا فراز کوهستانی برساند، یا ممکن است قلمرویی نسبتاً کوچک داشته و در محدوده کشور یا منطقه یا حتی محله مسافر رخ دهد. در هر صورت، آغاز سفر یا به سادگی حتی قدم از در خانه بیرون گذاشتن، به معنای مواجهه با تفاوت و دیگری است. با این توصیف، هر سفری به نوعی رویارویی، یا به بیان خوشبینانهتر، طی طریق به سوی چیزی است که گاهی دگرگونگی خوانده میشود. به بیان دقیقتر، چون هیچ فرد خارجی وجود ندارد که در انسانیت با ما مشترک نباشد، و احتمالاً هیچ محیطی روی این سیاره نیست که نوعی نقطه مرجع پیشین برای آن نداشته باشیم، هر مسافرتی مستلزم طی طریق در یک برهمکنش پیچیده و گاهی مغشوش میان همسانی و دگرگونگی، تفاوت و شباهت است.
به این ترتیب، یکی از تعاریفی که میتوان برای سفر ارائه داد این است که سفر برهمکنشی میان خود و دیگری است که از طریق جابهجایی در فضا رخ میدهد. این تعریف هم البته، مانند تمام تعاریف این چنینی، به ناچار تا حدی تقلیلگر است و پرسشهای بیشماری را به وجود میآورد. به عنوان مثال، آیا باید تمام اشکال حرکت در فضا را سفر در نظر گرفت؟ آیا رفتن به یکی از مغازههای محل هم سفر محسوب میشود؟ یا بازدیدی کوتاه از همسایگان؟ و اگر برخی از سفرها بنا نیست به عنوان “سفر” طبقهبندی شوند، این عنوان در چه زمان و بر اساس چه معیاری مناسب خواهد بود؟به همین ترتیب، آیا باید میان انواع مختلف سفر و گونههای متفاوت مسافران تمایز قائل شد؟ سفر یک گردشگر چه تفاوتی با سفر یک کاوشگر یا پناهنده دارد؟ آیا برخی از انواع سفرها ستودهتر و با ارزشتراز سایرین است؟ اینها همه سوالاتی بجاست، اما فعلاً باید آنها را کنار بگذاریم.