منابع معرفت
از این نوبت به بعد در باب منابع معرفت سخن خواهیم گفت. پرواضح است که ما با معرفتهای گوناگونی روبرو هستیم و انواع و اصناف معرفتها در میان انسانها حضور و بروز دارند، معرفتهای تاریخی، عرفانی، علمی، فلسفی، منطقی و ریاضیاتی و … از جمله این معرفتها هستند.
پرسش این است که چرا با معرفتهای گوناگون روبروئیم؟ پاسخ آن است که تفاوت در معرفتها و وجود انواع آن، به دلیل تفاوت و گوناگونی منابع است. در واقع پرسش اصلی این است منابع معرفت کدامند؟ و راهها و محدودیتهای هر یک چیست؟ معرفتشناسان بیش از ده منبع برای معرفت برشمردهاند که به مشهورترین آنها اشاره خواهیم کرد.
عمده منابع معرفت از منظر معرفتشناسان عبارتند از: 1. ادراک حسی (Perception)، 2. حافظه (Memory)، 3. گواهی دیگران (Testimony)، 4. دوننگری (Introspection)، 5. عقل (Reson)، 6. شهود (Intuition)
ادراک حسی
ادراکات حسی به مجموعه معرفتهایی اطلاق میشود که از طریق حواس 5گانه به دست میآیند. مثلاً چیزی را میبینیم، صدایی را میشنویم، مزهای را میچشیم، و بوی گلی را استشمام میکنیم. در اثر فعل و انفعالات حواس، معرفتهایی برای ما حاصل میشود که ما میتوانیم آنها را به شکل گزارههایی برای خود یا دیگران بیان کنیم، پرسش معرفتشناسانه در مورد ادراک حسی آن است که آیا ادراک حسی معرفتزاست؟ به این سؤال سه پاسخ عمده و اساسی داده شده است. به عبارت دیگر سه نظریه عمده در باب ادراک حسی وجود دارد.
- واقعگروی مستقیم (Direct Realism)
- واقعگروی غیرمستقیم (Indirect Realism)
- پدیدارگرایی (Phenomenolism)
ابتدا شرح مختصری در مورد اصل واقعگروی میدهیم و سپس به مستقیم و غیرمستقیم آن میپردازیم.
واقعگروی در نظریه ادراکی حسی به معنای آن است که اموری که به وسیله حس یا حواس 5گانه درک میشوند مستقل از ما وجود دارند و حداقل برخی از ویژگیهایی را که ما از طریق حس ادراک میکنیم واجد هستند حتی اگر ما به عنوان فاعل ادراک وجود نداشته باشیم آنها وجودی مستقل از ما دارند. به عبارت دیگر «حداقل» برخی از اوصاف حسی را که ادراک میکنیم ماهیتی مستقل از فاعل شناسا دارند، بنابراین واقعگرایی معرفتشناسانه به معنای آن است که شناختهای ما حکایت از اشیاء بیرونی و مستقل از ما دارند اینکه مرز میان واقعگروی مستقیم و واقعگروی غیرمستقیم چیست؟ مسئله پیچیدهای است که در کلام فیلسوفان اتفاق نظر وجود ندارد.