اصطلاح رخداد (Happening Art) را ابتدا آلن كاپرو1 هنرمند نقاش آمریكایی، در سال 1959برای مجموعهای از آثار خودش و گروهی از همفكرانش به كار برد و سپس این سبك و شیوهی هنری در بین هنرمندان آمریكایی و اروپایی فراگیر شد. این جنبش بیشتر به همان نام هپنینیگ آرت بین هنرمندان شناخته شده است كه ما در این جا با ترجمهی رخداد از آن نام میبریم.
رخداد شیوهای در هنر است كه تلفیقی است بین هنرهای تجسمی و هنرهای اجرایی مانند تئاتر و موسیقی. در این سبك هنرمند اغلب با برنامهای دقیق و از پیش تعیین شده، اثری شامل حركات تئاتری و عناصر هنر تجسمی، اجرا میكند كه در حین اجرا، برای پیشامدهای اتفاقی و یا مشاركت مخاطب هم، زمانی را در نظر میگیرد. گاهی هم هنرمند تنها ایدهای برای اجرا دارد و با اجرای بداههی آن در حضور مخاطب و تماشاگر، آنها را با اثر هنری همراه میكند. این تماس مستقیم و شخصی با تماشاگر، جای تشریفات رسمی، جدی و خشكی را كه هنرمند اثرش را در یك گالری یا تالار عرضه میكند، می گیرد و هنرمند به نوعی مخاطبش را با اثر هنریاش درگیر می كند؛ كه البته مخاطب میتواند با ایدهی او همراه شود و یا از درگیری با اثر، امتناع كند.
جنبش رخداد در برگیرندهی طیف وسیعی از پدیدارهای هنری است. هنرمند با استفاده از ابزارهای مختلف بیان هنری مانند نقاشی، مجسمه، تصاویر ویدئویی، اجرای تئاتری، متن روزنامه یا قطعهای شعر و رمان و غیره، در یك مكان، مخاطب را با رویدادی مواجه میكند تا مفهومی را بیان كند یا احساسی را در او برانگیزاند.
هنرمندی كه از سبك رخداد در بیان هنریاش استفاده می كند معمولاً اساس و پایهی ایده و كارش، هنگام مواجههی مخاطب با اثر است و تأثیری است كه اجرا بر مخاطب میگذارد. ایدههایی هم كه هنرمندان این شیوه استفاده میكنند طیف گسترده ای دارند، از ایدههایی صرفاً سرگرمكننده تا موضوعهای اجتماعی، اعتراضی و سیاسی.
رخداد با مخاطب تكمیل میشود. در واقع هنرمند شیوهی رخداد تأكید دارد كه مخاطب در اثر او شركت فعالانه داشته باشد. وقتی هنرمند سبك رخداد، یك گالری یا موزه را برای نمایش اثرش انتخاب میكند، مخاطب و تماشاگر اثرش را هم در یك تجربهی كلی همراه میكند، مخاطبی كه انتظار دارد تا در این مكانها با تجربهای زیباییشناختی روبرو شود، با مسئلهای واقعی و یا با رویدادی فیالبداهه مواجه میشود كه خودش به عنوان جزئی از آن وظیفهای بر دوش دارد. البته هنرمندان سبك رخداد محدودیت مكان برای اجرای آثارشان را هم كنار زدند و آثارشان را در فضاهایی كه مختص نمایش آثار هنری نبود هم به نمایش گذاشتند، مانند پاركها و پاركینگها، بازارها، در یك اتوبوس و سالن فرودگاه. آلن كاپرو در این باره مینویسد: «عوض شدن مكانهایی كه هنر میتواند در آن ها عرضه شود بسیار اهمیت دارد؛ به دور از موزهها و گالریها و تماشاخانهها و سالنهای كنسرت و غیره… هنر باید همچون تكهای از زندگی، و نه صرفاً تجربهای ذهنی، بلكه به گونهای سرراست و مستقیم، همچون تجربهای در این لحظه، در این مكان، در این آشپزخانه، مقابل این سینك ظرفشویی، بیان شود.»
مشاركت تماشاگر در رخداد، یكی از وجوه تمایز هنر رخداد است با هنر اجرا (Performance Art) كه اغلب مترادف هم عنوان میشوند؛ در هنر اجرا اغلب مخاطب مشاركتی ندارد و هنرمند برنامهریزی دقیقتر و حساب شدهتری برای اجرای اثرش دارد و نقش بداهه و اتفاقهای پیشبینی نشده در آن ناچیز است.
رخداد بر یك شیء یا اثر هنری تمركز ندارد بلكه بر یك رویداد یا یك واقعه متمركز است. هنرمند با یك ایده و در یك مكانی كه در آن انتظار دیدن اثر هنری نمیرود، مخاطب را با اثرش غافلگیر میكند و او را به چالش میكشد. در رخداد انسان و اشیاء و روابط بین آنها به چالش كشیده میشود. در رخداد دیدگاه و نظر هنرمند در جریان اجرای اثر به تماشاگر منتقل میشود و با بازخوردی كه از تماشاگر میگیرد، حتی گاهی ایدهی اولیهی هنرمند تغییر میكند و مفهومی جدید میسازد.
در جنبش رخداد همه چیز بر پایهی این جا و اكنون است. هنرمند در زمان و مكان مشخص و در لحظه مخاطبش را در موقعیتی قرار میدهد تا وادار به كنش شود. از این جهت بسیاری از هنرمندان منتقد اجتماعی و سیاسی و نیز فعال در جهت حفظ محیطزیست از این شیوه و سبك برای بیان اعتراضشان و همراه كردن مردم با این اعتراض، استفاده كردند. از این اجراها یا عكس و فیلم به جا مانده است یا هر اجرایی بنا به توصیفی كه از آنها شده دوباره در سالهای بعد بازآفرینی شده است.
از نمونههای سبك رخداد میتوان به اجرای: «انجام نده» (Don’t do it) اشاره كرد كه در سال 1970 در پاركی در لس آنجلس اجرا شد و در طی آن اجراكنندگان اطراف چمنهای پارك را با علامتهای «وارد نشوید» یا «در چمن راه نروید» مسدود و محاصره میكردند و از عابران میخواستند كه با آنها همراه شوند و نظرشان را بگویند و بعد علامتها و نوارهای هشداردهنده و مسدودکننده را برمیداشتند و جای آنها علامتهایی را میگذاشتند كه از عابران دعوت میكرد تا در چمن راه بروند و وارد قسمتهای ممنوع شوند و دوباره نظر عابران در این باره خواسته میشد.
و در اجرایی از آلن كاپرو كه در غاری در ناحیهی برونكس در نیویورك برگزار میشد در هر نیم ساعت فقط بیست نفر میتوانستند با رزرو قبلی به غار وارد شوند. دیداركنندگان پس از وارد شدن به غار از چند دالان و گذرگاه عبور میكردند تا به قسمتی از غار میرسیدند كه آلن كاپرو دیوارهای آنجا را ناتمام و به صورت نیمه رنگ سفید زده بود و صدای تیك تاك منظمی مانند ساعت از ضبط صوتهایی كه در میان سنگهای غار مخفی شده بودند شنیده میشد. همچنین صدای مردی كه معلوم نبود كجای غار پنهان شده شنیده میشد كه مرتب و پی در پی میگفت: من را نجات دهید! من را نجات دهید!
همچنین از جمله هنرمندان مشهور در سبك هنر اجرا و هنر رخداد میتوان از مارینا آبراموویچ2 هنرمند یوگسلاوی تبار ساكن نیویورك نام برد كه از اوایل دههی 70 خلق آثارش را به صورت حرفهای آغاز كرد. آبراموویچ از بدنش به عنوان رسانهی اصلی هنرش استفاده میكرد. در یكی از اجراهای اخیرش آبرامویچ در یك نمایشگاه روی صندلی پشت میزی مینشیند و بازدیدكنندگان از نمایشگاه روبروی او مینشینند و به چشمان او نگاه میكنند. در این تقابل چهرهها، احساسها و حالتهای مختلف روحی و فیزیكی دو انسان لحظههای بیبدیلی میآفریند.
از دیگر هنرمندان سبك رخداد می توان از استوارت بریزلی3 هنرمند انگلیسی و جان كیج4 آهنگساز آمریكایی و كلز اولدنبرگ5 و رد رومز6 و جیمز داین7 نام برد.
جنبش رخداد در ایران نیز بین هنرمندان طرفدارانی پیدا كرد، از جمله هنرمندانی كه در این سبك و شیوه آثاری به نمایش گذاشتند میتوان از محمدصالح علاء نام برد.
1- Allan Kaprow
2-Marina Abramović
3- Stuart Brisley
4- John Milton Cage
5- Claes Oldenburg
6- Red Grooms
7- Jim Dine
منابع
تاریخ تئاتر جهان، اسكار براكت، ترجمهی هوشنگ آزادیور، نشر مروارید، 1375
هنر مدرن، نوربرت لینتن، ترجمهی علی رامین، نشر نی، 1382
نظریهی اجرا، علی اكبر علیزاد، مجموعهی مقالات، نشر بیدگل، 1387
مقالهی دربارهی هپنینیگ و آلن كاپرو، محمدرضا شهبازی، فصلنامهی صحنه، شمارهی 67، تابستان 1388
گردآوری: مرضیه ازگلی
—
—