ما در صحبتهای روزمرهمان به کرات از مسائل مختلف زنان میگوییم، از نابرابریهایی که علیه آنها روا میشود؛ از آزار جنسی، شکاف درآمدی میان مردان و زنان، عدم داشتن برخی حقوق مانند حق تکخوانی، حق ورود به استادیومهای ورزشی، حقوق مربوط به ازدواج (خصوصاً شروط ضمن عقد) و سایر مواردی که میتوان یک به یک آنها را فهرست کرد و نشان داد که چگونه این موارد در متن زندگی روزمره نه تنها بر زبان زنان که بر زبان مردان نیز جاری شده است. در متن جامعۀ ایران نیز مانند بسیاری از جوامع دیگر تبعیضهایی علیه زنان وجود دارد، تبعیضهایی که همۀ ما کمابیش با آنها آشناییم و راجع به آنها گفته و شنیدهایم. مطرحشدن مسئلۀ تبعیض علیه زنان در ایران، مانند بسیاری از جوامع، باعث شده تا برخی از موارد تبعیضآمیز رفع شده و شرایط تا حدودی متعادلتر شود. با این حال واضح است که هنوز موارد بسیاری از تبعیض علیه زنان وجود دارد و باید برای رفع آنها نیز تلاش کرد. سخن گفتن از مسائل زنان امری واجب و ضروری است، چراکه بسیاری از آمارها و تجارب زیسته نشان میدهند که زنان در معرض نابرابریهای بسیار و آسیبهای متعددیاند. اما میتوان این پرسش را مطرح کرد که آیا در صحبت از مسائل جنسیتی، تنها باید به زنان پرداخت؟ به عبارت دقیقتر، آیا این فقط زنان هستند که هدف نابرابری و تبعیض جنسیتی قرار میگیرند؟ به نظر میرسد که هم در ایران و هم در جهان میتوان با استناد به آمارها و تجارب مختلف به این پرسشها پاسخ منفی داد.
تقریباً از اوایل دهۀ 1980 میلادی، بسیاری از متخصصان حوزۀ مطالعات جنسیت اذعان کردند که مردان هم در جامعه با تبعیضها و نابرابریها روبرو میشوند. مردان تا پیش از این تنها به عنوان عاملان نابرابری شناخته میشدند، تصور غالب این بود که در حوزههای مختلف جامعه این مردان هستند از مواهب و منافع بیشتری برخوردارند و عرصه را بر زنان تنگ کردهاند. پژوهشهای جدید در آن سالها نشان داد که مردان در حوزههای مختلفی با مسئلۀ نابرابری و تبعیض مواجه میشوند. به عنوان مثال، دانشمندان نشان دادند که در بحث مجازاتهای کیفری و حقوقی، مردان نسبت با زنانی که جرم مشابهی را مرتکب شدهاند، مجازات سنگینتری را تحمل میکنند. فرض کنید که یک زن و مرد به دزدی یک خانه میروند و حین دزدی دستگیر میشوند. با توجه به پژوهشها و مطالعاتی که انجام شده، دادگاه به احتمال بسیار زیاد به آن مرد حکم سنگینتری را نسبت به آن زن میدهد. یا حوزۀ دیگری را در نظر بگیرید: خدمت سربازی و نظام وظیفه. در کشور ما این تنها مردان هستند که موظفند به سربازی بروند و مدتی از زندگی خویش را صرف خدمت عمومی کنند. در بسیاری از کشورهای دیگر نیز (آن دسته از کشورهایی که هنوز نظام سربازی اجباری دارند) وضعیت تفاوتی ندارد، مردان اکثریت افراد حاضر در خدمت عمومی را تشکیل میدهند و زنان سهم بسیار ناچیزی دارند (حضور آنها اکثراً داوطلبانه است). مشکلاتی که نظام وظیفه به بار میآورد تقریباً روشن است؛ از افسردگی و خودکشی بگیرید تا کشتهشدن در مناطق جنگی. خلاصه آنکه مجموعۀ مطالعاتی که دانشمندان در دهۀ 80 روی حوزههای مختلف داشتند نشان داد که مردان هم همانند زنان در معرض آسیبها، تبعیضها و نابرابریهایی قرار دارند. دانشمندان پیشنهاد کردند که رشته یا حوزهای به بررسی این وضعیت تبعیضآمیزی که مردان تجربه میکنند بپردازد. آنها نام این رشته را مطالعات مردان گذاشتند. مطالعات مردان، بدون انکار تجربههای تبعیضآمیز زنان و رنجهایی که از این تبعیضها به آنها وارد میشود، تلاش میکند تا مسائل مختلفی که مردان با آن روبرو هستند را بررسی کند. این رشتۀ علمی به مسائل مختلفی پرداخته است؛ مسئلۀ نظام وظیفه، مجازات قضایی، مسائل مربوط به خانواده (مشخصاً مهریه در ایران) و سایر موارد. پرداختن به این مسائل میتواند مسائل مربوط به حوزۀ جنسیت و تبعیض جنسیتی را به سمت و سوی جدید ببرد.
علیرضا اسکندرینژاد